به بهانه حمله به ضیافت بهائیان نور
رفتار
حکومت ایران با اقلیت ها نه تنها روز به روز بدتر می شود، بلکه روز به روز
حالتی معماگونه پیدا می کند. یکی از جدیدترین این معماها حمله به ضیافت بهائیان در نور مازندران است. بگذارید این معما را با هم مرور کنیم:
۱- در
۱۲ آبان در شهرستان نور اداره اطلاعات نور و چالوس و ساری به ضیافت
بهائیان نور در منزل جناب آقای رزی یورش برده و ضمن بازداشت آقایان محمود
رزی و جمال چوپانی از تمام بهائیان حاضردر ضیافت توسط فرم پرسشنامه از پیش
آماده شده مشخصات فردی و خانوادگی و حتی مشخصات فرم بدن و رنگ مو و رنگ
چشم وفرم بینی و آدرس تمام بستگان درجه یک را جویا شدند.
۲-
در ۱۵ آبان مجددا به منزل دو تن از بهائیان نور خانواده جناب شهنازی و
جناب تائید رفته و تمام کتب بهائی و سی دی و کیس و رسیور ماهواره و عکس
های بهائی را جمع آوری کرده و بردند اما نکته مهم حکم صادره شامل اتهامات
جدیدی بود که ظاهرا اداره اطلاعات تمایل دارد بر روی آن آزمایش نماید و آن
ورود کتاب بهائی از خارج از کشور و استخراج منابع از اینترنت و تکثیر آن
هم اضافه بر اتهامات قبلی درج شده است.
۳- در ۲۷ آبان ماه وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود ایران را از جمله کشورهایی معرفی کرد که آزادی اقلیت های مذهبی را به طور جدی نقض می کنند. در
گزارش یادشده آمده است: "شعارها و اقدامات دولت ایران فضایی تهدید آمیز
علیه تقریبا تمام گروهای غیر شیعه، به ویژه بهائیان و نیز صوفی ها،
مسیحیان پیروان فرقه انجیلی، اعضای جامعه یهودیان و گروه های شیعه دارای
نظرات مغایر دولت ایجاد کرده است".
۴- در ۲۹ آبان ماه خانم شهناز رنجبر، شهروند بهائی ساکن قائم شهر برای بار دوم مورد تهدید تلفنی قرار گرفتند. با
خانم رنجبر تماس گرفته و گفتند که به دادگاه انقلاب ساری برود. ایشان همان
حرفهای دفعه ی قبل را زدند و گفتند بدون احضاریه و بدون حضور وکیلشان در
دادگاه حاضر نخواهند شد. فرد پشت خط تهدید کرد که در صورت عدم مراجعه حکم جلب ایشان صادر خواهد شد. در
این لحظه خانم رنجبر گفت جرمی مرتکب نشده که بخواهند حکم جلب برایش صادر
کنند. فرد پشت خط جواب داد که خانم، مثل اینکه شما نمی دانید جرمتان “تبلیغ بر علیه نظام” است. تبلیغ علیه نظام! اتهامی است که به تمامی زندانیان این روزهای جمهوری اسلامی نسبت داده می شود.
و همه اینها در حالی بود که در ۲۸ آبان ماه، خبر مربوط به محکومیت ایران در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل،
گل سرسبد اخبار بود! این قطعنامه که با اکثریت قاطع آرا تصویب شد خواستار
آن شده است که مجازاتهای سنگسار، قطع عضو و شلاق در ایران متوقف شود. این
قطعنامه با ۸۰ رای موافق، در برابر ۴۴ رای مخالف تصویب شد و ۵۷ کشور هم به آن رای ممتنع دادند.
این کمیته پاییز سال گذشته نیز قطعنامهای
را علیه جمهوریاسلامی به تصویب رسانده بود که در آن «نگرانی عمیق خود را
در مورد نقض جدی حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران» اعلام کرده بود.
با توجه به تمام موارد بالا، شما فکر می کنید آقای لاریجانی بر چه مبنایی از این قطعنامه انتقاد و آن را "تلاش کشورهای غربی برای سو استفاده سیاسی به منظور انحراف تعامل و همکاری سازنده (ایران) با شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد توصیف کرده است."؟
آقای
لاریجانی، شما نشان دادید که، دروغ هرچه بزرگتر، باور پذیرتر. از کدام
تعامل سازنده با سازمان ملل صحبت می کنید؟ منظورتان همان تعاملی است که بر
اساس آن هیچگاه در عمل امکان سفر آنها (نمایندگان ویژه سازمان ملل متحد
برای بررسی وضع حقوق بشر) به ایران را فراهم نکردید و به بسیاری از نامه
های سازمان ملل در این رابطه پاسخی ندادید؟ شما درست چند روز قبل از
تصویب قطعنامه و در حالی که می دانستید ایران زیر ذره بین سازمان ملل و
سازمانهای مدافع حقوق بشر است، بطور سیستماتیک و هماهنگ به جلسات مذهبی
بهائیان حمله می کنید و بعد دم از تعامل سازنده می زنید؟ شرم و حیا هم
نعمتی است، ای کاش اندکی می داشتید.
آقای
لاریجانی، این قطعنامه از این نظر که نام ایران را به بدی در اذهان و
افکار عمومی جهان منعکس کرده است، "ضدایرانی" است. اما همگان می دانند که
اکثریت مردم ایران حسابشان با عده ای انحصارطلب جداست و متاسفانه اقلیتی
اکثریت آزار، سکان هدایت جامعه ایران را در دست دارند و با اعمالی ضد
انسانی، سبب ساز تصویب قطعنامه های ضد ایرانی می شوند. آقای محترم، این
قطعنامه بر ضد کسانی است که حقوق بشر برایشان پشیزی ارزش ندارد.
http://freedomofpen.blogspot.com/2010/11/blog-post_22.html
۱ نظر:
دوست عزیز لحن مقاله لحن گفتگوی بهاییان با اولیای امور که از لوح سلطان یالوح ابن ذءب آموخته اند نیست لحن مقاله عصبی وعصبانییست اززحمات خالصانه شما سپاسگزارم
ارسال یک نظر
نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد