در طول تاريخ بارها شاهد بوده ايم زماني كه جمعي به قدرت مي رسند تمايل دارند كه كل جامعه را به رنگ و شكل خود نزديك سازند و زماني كه احساس كنند جمعي ديگر وجود دارد كه عقيده و نظري را مطرح مي سازد كه مطابق ميل و سليقه ايشان نيست اگر اين جمع واقعا حقي نزدشان باشد از گفتمان و بحث استقبال كرده و هرگز دست به اجبار و تحميل عقيده خود نمي زنند زيرا مي دانند هرگز نمي توان عشق و علاقه را به اجبار در فردي تزريق كرد اما اگر خود ترديد دارند كه حقي نزدشان هست يا نه ؟يا برايشان تفاوتي ندارد كه حق و حقيقت چيست و حقيقت را در قدرت مي دانند و قدرت را حافظ خود مي شمارند اين جمع حاكم براحتي تصميم به حذف جمعيت كوچك مي گيرد . در ايام بسيار قديم نيازي به بيان علت حذف براي مردم نبود همين كه حاكم نخواهد كفايت ماجرا را مي كرد و ساخت و ايجاد جرم و اتهام مجازي لازم نبود اما بتدريج ارتقا فرهنگي و شعور جمعي و درك و فهم عامه مردم سبب شد براي حذف جمعيت اقليت دليل سازي وتاريخ پردازي و اتهام پروري را در صدر امور قرار دهند و در اكثر موارد نيز مردم باور مي كردند و با طبقه حاكم نيز همراه مي شدند و كمتر اكتفا به ناظر و شاهد بودن مي كردند تا آنكه اين حركت رشد جامعه در مسايل فكري و اجتماعي و حقوقي شتاب بيشتري گرفت و كم كم كلماتي مثل حقوق بشر و حقوق شهروندي و قانون مدني و قانون اساسي و دادگستري و وكيل و تفهيم اتهام و حقوق متهم در جامعه مورد قبول قرار گرفت . هر چند ساليان طولاني اين كلمات نيز بار عملي در همه كشورها بخود نگرفت و در ايران ؛ در دوران قاجار از سال 1260 هجري قمري كلماتي مانند بابي يا پيروان باب خود عنوانين مجرميت فرد را ثابت مي كرد و هزاران هزار نفر به عنوان بابي و پيروان باب و بعد بهائي و پيروان بهاء كشته شدند اين بابيان و بهائيان گناهي مرتكب نشده بودند جز آنكه عقيده ايشان با عقيده علما و حاكمان زمانشان متفاوت بود و علما و حاكمان را خوش نمي آمد كه اقليتي جرات كند و سد تعصب و تقليد را بشكند . بعدها در دوران پهلوي اول و پهلوي دوم نيز امر مخالفت با بابيان و بهائيان تداوم يافت و حتي قانون مند شد ازدواج بهائي جرم و مرتكبين به زندان محكوم شدند و در ادارات شاه پهلوي براي مسدود كردن استخدام ستون مذهب قرار داد و اديان را به چهار دين اسلام و مسيحي و يهودي و زردتشتي منحصر كرد هر چند بعدها در اثر فشار سازمان ملل و دول جهان كمي فشار را كم كرد اما هرگز ستون دين را حذف نكرد و حتي براي حذف كامل اقليت بهائي به ايجاد انجمن حجتيه با حمايت دربار و ساواك و سرمايه گذاري چند ميليوني اقدام كرد و به اين امر هم اكتفا نكرده آقاي فلسفي را شاه دعوت كرد تا از تريبون راديو دولتي بر عليه بهائيان دهها سخنراني انجام داده و بستر جامعه را براي يك هجوم مردمي برعليه بهائيان آماده سازد و بعد ها در هر جا كه بهائيان مورد حمله و ضرب و شتم قرار مي گرفتند يا حتي كشته مي شدند مجرمين يا دستگير نمي شدند يا اگر دستگير مي شدند بدون محاكمه آزاد مي شدند . زمان گذشت و از سال 1357 مبارزه با بهائيان نه به عنوان يك گروه سياسي يا نظامي يا مخالف رژيم بلكه صرفا به خاطر يك عقيده و آئين و اعتقادي كه بستر هاي فكري آن با نظر علما و طيف حاكم متفاوت بود شروع شد و گسترش شديد يافت و دهها روستاي بهائي نشين با يورش و حمله از بهائيان خالي شد هزاران نفر بازداشت و ميليارد تومان اموال فردي و اموال جمعي جامعه مصادره و هزاران نفر از ادارات و دانشگاهها اخراج شدند و جالب آنكه هر بهائي اگر مي آمد و مسلمان ميشد مي توانست به زندگي عادي خود مشغول شود و هيچ فشاري را تحمل نكند واضح اعلام شد بهائيت يك جرم است هر كس دستگير شود و تبري نمايد آزاد ميشود و اين حملات و دستگيري ها با فشارهاي سازمانهاي جهاني اندكي تقليل يافت تا آنكه مجدد بعضي علما اعلام داشتند كه بهائيان چرا به سئوالات مردم پاسخ مي گويند ؟ چرا از اعتقادات خود سخن مي گويند ؟ و به طوري فزاينده اي رسانه ها پر شد از اكاذيب و اتهامات جعلي و تاريخ سازي هاي سراسر دروغ و خود اين امر بهائيان را با سيلي از سئوالات جديد دوستان و همسايگان مواجه كرد تا آنكه ناگهان خبر دستگيري جمع ياران ايران در سراسر جهان منتشر شد و مخالفان و بهائي ستيزان به اين تصور كه جمع مديران جامعه مسئول اين حركات بهائيان هستند و با دستگيري آنان تصور مي كردند كه بهائيان خود را جمع كرده و در برابر سوءتفاهمات و سوءشبهات ايجاد شده توسط رسانه ساكت ميشوند .
در رسانه هاي جهاني نيز اعلام كردند كه اين جمع غير قانوني به جرائم سياسي دستگير شده و به علت اعتقادات آنان نيست ولي خود مجدد اشتباه تاريخي را تكرار كردند ياران ايران از لحاظ قانوني دستگيري ايشان وجاهت قانوني نداشت چون هيچ سند و مدركي وجود نداشت و وكلا جامعه بهائي هرگز اجازه نيافتند تا با آنان ملاقات كنند و پرونده ساختگي آنان را مطالعه كنند و جالب تر آنكه در اسفند 1387 جمع خادمين تمام شهرها نيز به دستور دادستان كل كشورتعطيل اعلام شد و اين بزرگترين دليل اعتقادي بودن مسئله دارد اگر خادمين و ياران گروهي هستند كه با هم به جرائم سياسي تشكيلاتي دست ميزدند و مدركي مستند و قانوني وجود داشت به انحلال آن اقدام نمي كدند جاسوس چه با تشكيلات يا بدون تشكيلات جاسوس است پس اين مجامع مجامع اعتقادي بود و امور روحاني و اجتماعي را مديريت مي كرد .
شايد ذكر يك مثال بتواند تا حدودي مسئله را روشن سازد در كشور مقدس ايران حوزه علميه قم تمام ائمه جماعات كشور و تمام مدارس علميه كشور و تمام فعاليتهاي روحاني و مذهبي و تبليغي كشور را مديريت مي كند حتي انتخاب مسائل طرح شده در سخنراني ائمه جمعه و جماعات با اين حوزه است آيا در ايران فعلي در هر شهري هر كسي كه بخواهد ميتواند برود در نماز جمعه شهر و بگويد من امروز امام جماعت هستم و هر چه دلش هم بخواهد بگويد ؟ و مردم نيز از امام جمعه به عنوان رابطي كه مي توانند مسايل و مشكلات خود را در سطح كشور مطرح نمايند نگاه كرده و تنها به ديده يك فرد نگاه نمي كنند بلكه به عنوان بخشي از ساختار تشكيلاتي ديني به آن مي نگرند
در تمام اديان ديگر نيز امروزه تشكيلات ديني شكل قابل قبول جامعه را پيدا كرده است كشيش ها و اسقف ها و كاردينال ها همگي هماهنگ با پاپ هستند و در اديان ديگر نيز اين شكل اداره ديني وجود دارد و مورد تائيد همه حكومت ها نيز مي باشد
در ايران نيز هيات ياران و جمع خادمين در طول بيش از بيست سال بارها به اداره اطلاعات دعوت و جهت هماهنگي به بحث و تبادل نظر پرداختند البته گاه با محبت و صميميت اداره اطلاعات همراه بودند و گاه با فشار ؛ ولي در عين حال با اطلاع اداره اطلاعات جلسات برگزار و حتي برنامه هاي ضيافت و ساير جمع ها به دست اين مسئولين مي رسيد و اگر نظر يا پيشنهادي داشتند توسط خادمين در سطح شهرها و توسط هيات ياران ايران در سطح كشور مطرح مي كردند .
هدف حذف تدريجي جمع ياران يا جمع خادمين نبود هدف حذف و مرگ تدريجي كل اين اقليت بود زيرا اينان را سر و مغز جامعه مي دانستند كه با قطع ايشان بدن و هيكل به تدريج نابود ميشود تصور باطلي كه در طول تاريخ اديان توسط علما و امرا انجام شد شهادت حضرت مسيح و شهادت آئمه اطهار و بزرگان دين آيا اديان الهي را متوقف ساخت ؟
اين آئين اگر دست ساز بشر بود اين روش جواب ميداد همانطور كه در تمام جهان با اقليتهاي فكري و اجتماعي و سياسي كه محدود به حودو بشري هستند اين روش را با موفقيت تجربه كرده اند اما بعد از مدتي كه از دستگيري جمع ياران ايران گذشت همانند تمام اديان الهي هر فرد احساس مسئوليت فزاينده اي كرد وقتي مسيح به شهادت رسيد حواريون با تعداد قليل امر مسيح را در سراسر جهان بلند كردند و بعد از شهادت امام علي و ساير ائمه اطهار هر مسلمان شيعه احساس كرد در برابر رسول خدا و قرآن مسئوليت فردي دارد كه حكومت نمي تواند او را متوقف سازد . بسياري از بزرگان دين تنها به خاطر ابراز عقيده راستين ديني مورد آزار و اذيت قرار گرفتند اما مردم زمانه ايشان بعد از هر آزار و اذيتي احساس وظيفه مي كردند كه چگونه بايد در برابر يزدان و بارگاه الهي جوابگو باشند آيا با سكوت يا تداوم در اعتقاد و عقيده راستين خود ؟ و عمل به تعاليم و شريعت حقه خود ؟
در طول تاريخ اديان هميشه مي خواستند از اقليت تعهد بگيرند كه تبري جسته و سكوت اختيار كند و نتيجه هميشه معكوس بوده و خواهد بود .
حال امري ديگري را كه هم بهائيان مي دانند و هم تمام مردم شريف ايران ؛ اين است كه براي اولين بار در طول تاريخ اديان به اراده الهي بجاي يك فرد كه به صورت خود جوش و بتدريج به عنوان عالم يا مرجع در جامعه مطرح مي شد و امر او هم با آنكه بارها با ساير علما تلاقي مي كرد و گاه متضاد هم بودند لازم الاجرا بود در امر بهائي علما همچون گذشته اگر در مسير الهي قدم بردارند چشمان بشريت خواهند بود اما اداره جامعه با آنان نيست و محافل روحاني محلي و محافل ملي در سطح شهر ها و كشور به اراده امور مي پردازند و اين نخستين بار است كه يك فعاليت تيمي و گروهي وارد عرصه دين مي گردد و آنچه اين گروه را دور هم جمع مي سازد نه منافع مالي بلكه عشق به محبوب الهي است و اينان نه مادام العمر خواهند بود كه هر سال مجدد توسط مردم انتخاب ميشوند بدون هيچ تبليغي يا هزينه انتخاباتي .
براي اولين بار يك فعاليت گروهي با برنامه اي منسجم و هدفمند كه وحدت عالم انساني و ارتقا و رشد و رفاه بشريت هدف آنست شكل يافته است در ايران نيز هيات ياران ايران و جمع خادمين در طول سي سال گذشته بطور مداوم زير زره بين ادارات اطلاعاتي قرار داشتند و هرگز امري كه مخالف امنيت ملي و باعث تشويش اذهان عمومي گردد شكل نگرفت تمام رفت و آمدها و تمام مكالمات تلفني ايشان زير نظر و كنترل قرار گرفت و هرگز كلامي حتي مخالف شان انساني استماع نشد .
فرايند رشد جامعه بشريت اقتضا مي كند كه اعضا جامعه بشريت در اين ايام به اراده الهي براي پيشرفت به كار گروهي دست بزنند و ما بهائيان ايران در طول 75 سال گذشته كه تشكيلات در ايران بطور سيستماتيك شكل گرفت نمونه و الگوي بيشماري نشان داديم و آخرين نمونه آن هم امروز در دستان مسئولين جامعه و دولتمردان و علما قرار دارد نمونه اي كه براي مديريت يك جمعيت بيش از سيصد هزار نفري شب و روز ؛ تلاش بي شائبه كردند بدون هيچ انتظار اجر و مزد مادي آيا بجاي محاكمه اين جمع نمي توان از آنان آموخت كه چگونه مي توان در اداره كشور در بخش هاي فرهنگي و اجتماعي و روحاني اقدام كرد ؟ ( هر چند اين انتظار من شايد در اين شرايط كودكانه باشد اما به صراحت عرض مي كنم براي آباداني كشور ايران و سربلندي و سرافرازي كشور راه ديگري جز حمايت از اين هيات ياران ايران راه ديگري وجود خارجي ندارد )
در پايان آرزوي هر ايراني بهائي در اين ايام شنيدن خبر آزادي جمع ياران ايران است امري كه ممتنع و محال نيست و حتي اگر به ديده بصيرت نگاه كنيم مشكل هم نيست چرا كه در گذشته نه چندان دور همين جمع ياران ايران همگي دستگير شدند و بعد از روزهاي زياد بحث و گفتگو و تبادل نظر و با اجازه علما و مسئولين آزاد و به مديريت جامعه ادامه دادند همگي مشتاقانه منتظريم كه مسئولين درك و درايت خود را جهت احقاق حقوق مدني در حداقل شرايط با توجه به گفته هاي خودشان عملا اثبات كنند.(انشاءالله)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد