تقديم به متقدمين عزيز
الا اي سالمندان وفادار
اگرچه طي شده دور جواني
قلوب پاكتان منزلگه يار
به ظاهر گرچه پير و دردمنديم
چنان عبدالبهاء غمخوار داريم
غم پيري براي ما غمي نيست
دعا خوانيد از بهر جوانان
شبانگاه و سحرگه راز گوئيد
بُوَد عبدالبهاء غمخوار ياران
اجابت ميكند حتماً دعا را
اگر عالم پر از رنج و ملال است
نماند هرگز اين ايّام پر غم
پس از سرماي جانسوز زمستان
اگر هر روزه بر دردي دچاريد
ولي قلب احباء شادمان است
بهاران آيد و گلها به گلزار
شما اي عاشقان روي دلدار
زمان عيش و نوش و كامراني
خدا باشد شما ها را نگهدار
ولي بايد به دلشادي بخنديم
چو محبوب بهاء را يار داريم
دگر انديشة بيش و كمي نيست
جوانان رشيد خاك ايران
تمام عقدهها را بازگوئيد
انيس و مونس شبزندهداران
دعاي خالص قلب شما را
جهاني رو به تهديد زوال است
به سرآيد زمان رنج و ماتم
دوباره بشكفد گلها به بُستان
به پيري چارهاي ديگر نداريد
وعود حتميِ حق چون عيان است
نماند در گلستانها خَس و خار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد