دیان علایی، نماینده جامعۀ بین المللی بهائی در سازمان ملل در گفتگو با فرزان فرامرزی از مشکلات بهائیان ایران می گوید
خانم علائی، در آغاز مصاحبه و با توجه به اینکه شما نماینده جامعه بهائی در سازمان ملل، ژنو،
هستید، می خواستم دیدگاه جامعه بهائی را نسبت به حقوق بشر برای خوانندگان ما شرح دهید. همچنین از فعالیت های حقوق بشری خودتان برای ما بگوئید.
انسان موجودی است با مقامی شریف. این شرافت بدان معنی است که حرمت انسان به عنوان یک موجود باارزشهای روحی، جسمی و روانی حفظ شود. و این مسئولیت یک دولت است که اطمینان حاصل کند که ارزشهای شهروندانش صرف نظر از نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده، ثروت و یا هر تفاوت دیگری که مورد احترام قرار گیرد. و جوی ایجاد کند تا آنها بتوانند آزادانه در کمک به پیشرفت جامعه شان خدمت کنند. این یکی از اصلی ترین نظریات دیانت بهائی در مورد انسان و مقام بالای اوست. اهمیت حقوقهایی مدنی و سیاسی و همچنین حقوقهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از این رو است که آنها ضامن محترم شمردن شرافت و ارزشهای واقعی انسان هستند و پایبندی به آنها فضائی ایجاد می کند تا انسانها همه از حقوق یکسان بهره مند شوند و مورد ستم و تبعیض واقع نشوند. من هم به عنون نماینده جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل که یک سازمان غیر دولتی است، فعلاعیت های خودم را در این چار چوبی که گفته شد انجام می دهم و تلاش می کنم به پیشبرد حقوق بشر در ایران وسراسر دنیا در نهادهای بین المللی کمک کنم.
پیروان دیانت بهائی در ایران تاکنون در هر سه دوره ی قاجاریه، پهلوی و حکومت اسلامی، با انواع و اقسام مشکلات نظیر تبعید، شکنجه، محرومیت از کار و تحصیل و ... روبرو بوده اند. بعد از روی کار آمدن آقای احمدی نژاد شاهد تشدید این فشارها هستیم، دلیل این همه فشار و تبعیض با بهائیان را در ایران چه می دانید؟
بهائیان در ایران به چند دلیل دچار مشکلات هستند. اول اینکه دولت حاضر در ایران دگر اندیشان و کسانی که اعتقاداتی متفاوت با آن را دارد را نمی پذیرد و آنها را سرکوب می کند. آزار و اذیت بهاییان همچنین در اصل بر سر مسائل دینی و عقیدتی است. یعنی بهایی ها ادعا می کنند که یک پیامبر الهی، حضرت بهاالله، بعد از حضرت محمد ظاهر شده است و این اعتقاد برای اکثریت علما کاملا غیر قابل قبول است. از اوایل ظهور این دین به خاطر فشارهای علما و مراجع تقلید بر دولت بهائیان در ایران مورد سرکوب واقع شدند. اذیّت و آزار بهائیان در سی سال گذشته به طور پیوسته ادامه داشته است ولی در سالهای اخیر با افزایش نفوذ عناصری خاصّ که همواره هدفشان ریشه کن کردن جامعۀ بهائی ایران بوده، این روند شدّت و حدّت بیشتری یافته است. با آمدن آقای احمدی نژاد نفوذ گروه های تند رو مانند انجمن حجتیه که در اصل تاسیس شد تا با دیانت بهائی مبارزه کند بیشتر شده است. و به همین دلیل ما شاهد بازداشتهای بیشتر، نامه های تهدید آمیز علیه افراد بهائی، سوزاندن خانه های بهائی نشین و فشارهای زیاد دیگری که در چند سال اخیر بیشتر شده است بوده ایم.
از جاسوسی برای کشورهای بیگانه، تا عامل استکبار و انواع و اقسام تهمت های اخلاقی به بهائیان نسبت داده می شود و هر روزه در مطبوعات و رادیو تلویزیون ایران شاهد تکرار آن هستیم و این در حالی است که بهائیان در ایران اجازه پاسخگویی ندارند، پاسخ شما به این اتهامات چیست؟
من از شما به خاطر پرسیدن این سوال متشکرم به خاطر اینکه به ما این فرصت را می دهید تا پاسخهایمان را به این اتهامات بدهیم. در حقیقت این مشکل به خاطر نبودن آزادی بیان در کشور است. اینجور تهمت ها در مورد افراد بسیار زیادی که عقیده هایشان با دولت کنونی فرق دارد گفته می شود. بهاییان به درستکاری خود اطمینان دارند و کوچکترین دلیل و مدرکی هم در اثبات اتهامات وارده به آنها وجود ندارد. آنها فقط به خاطر اعتقادات دينى شان مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. بارزترين دليل اين حرف هم اين است كه به دفعات به بهائيان دستگير شده در برابر توبه از اعتقادات بهائى و مسلمان شدن وعدۀ آزادى داده شده است. مثلا یکی از تهمت های وارده به جامعه بهائی رابطه آنها با صهیونیستها و "جاسوسی برای اسرائیل" است که این يك نوع تحریف وقایع تاریخ است. اینکه مرکز بین المللی بهائی امروز در کشور اسرائیل واقع شده به دلیل تبعید حضرت بهاالله از زادگاه خویش تهران است که درقرن نوزدهم به دستور دو دولت ایران و عثمانی صورت گرفت، تبعیدی دائمی که منتهی به شهر عکا در نزدیکی حیفا شدند. حضرت بهاالله در سال ۱۸۶۸، یعنی هشتاد سال قبل از تشکیل دولت اسرائیل وارد عکا شد. دولت ایران هم به خوبی از این حقیقت تاریخی آگاه است. ذکر این اتهامات با سابقه درخشان بهائیان ایران و جهان که خدمت به وطن و نوع انسان را جزئی جدایی ناپذیر از تعهدات اخلاقی خود می دانند ابدا موافق و سازگار نسیت. تهمت های وارده به جامعه بهائی در واقع درست بر عکس تعالیم بهائی هستند. ایرانیان بهائی به ایران عشق می ورزند و آرزو دارند بتوانند در راه پیشبرد وطن عزیزشان دوش به دوش هم میهنان خویش خدمت کنند. و همچنین فقط بهائیان ایرانی نیستند که ایران برایشان مهم است بلکه بهائی ها در تمام نقاط جهان ایران را از ته قلب دوست دارند چرا که این کشور زادگاه پیغمبرشان است.
صحبت از اتهامات شد، همانطور که اشاره شد، بهائیان حق پاسخگویی به اتهامات را در ایران ندارند. این در حالی است که سایت ها و وبلاگ های بهائی نیز مدام فیلتر می شوند، این همه سانسور برای چیست؟ چرا حکومت از پاسخگویی بهائیان به شبهات وارده می ترسد؟
به خاطر اینکه تمام این اتهمات بی پایه و غیر مستند هستند و هیچ مدرکی برای آنها وجود ندارد و جواب دادن به آنها کار آسانی است. این اتهامات تازه نیستند و دولت ایران به خوبی می داند که حقیقتی در آنها نیست. اگر کسی صادقانه تعالیم دیانت بهایی را بخواند و به رفتار بهائیان نگاه بکند می تواند چهره واقعی بهائیان را با چشم خود ببیند.
یکی از اتهاماتی که بهائیان همواره با آن روبرو بوده اند این است که جامعه ای بسته هستند و تنها به فکر خودشانند، و یا از جانب احزاب سیاسی متهم می شوند که آینده کشورشان برایشان مهم نیست و تنها به فکر منافع خودشان هستند، آیا این گفته صحت دارد؟ اگر ندارد، خیلی مختصر از فعالیت های بهائیان در راستای ساختن آینده ای بهتر برایمان بگویید؟
مسلما جامعه ای که به آن اجازه داده نمی شود وارد حوزه اجتماعی کشور بشود به نظر می رسد که بسته است. ولی جامعه بهائی ایران بر عکس علاقه زیادی به ایران و ترقی آن دارند و در عین حالی که فعالیتها و مؤسساتش تعطیل و غیر قانونی اعلام شده و همه درها جلوش بسته شده است سعی می کند به جامعه خود کمک کنند. از نشانه هاى اين دلبستگى مى توان به باقى ماندن اكثر اعضاى اين جامعه در كشور عليرغم آزارهاى شديد اشاره كرد، از اين گفت كه دانشجويانى كه در كشور اجازۀ تحصيل نداشته و به ناچار براى تحصيل به خارج از كشور رفته اند بعد از اتمام تحصيلات براى كمك به اعتلاى كشور به ايران بازگشته اند و از تلاشهاى اخير بهائيان شيراز گفت كه در ماه مه ۲۰۰۶ به خاطر فعالیتهای انسان دوستانه شان و مشارکت در يک برنامۀ آموزشی برای کودکان محروم داخل و حومۀ شهر شیراز، دستگیر شده و به ۴ سال زندان محکوم شدند که به تازگی ۲ نفر از آنها آزاد شدند. البته گقتنی است که در مجامع حقوق بشر اعتقاد بر این است که این وظیفه اکثریت است که از اقلیتها دفاع کند و حقوق آنان را بگیرد نه بر عکس آن، زیرا که آنها از اصلی ترین حقوق انسانی خود محرومند.
در حال حاضر چه تعداد از هموطنان بهائی ما در ایران زندانی هستند؟ اتهام آنان چیست؟ آیا از روند برگزاری دادگاه های آنان، در صورتی که دادگاهی برگزار شده است، اطلاع دارید؟
در حال حاظر ۵۷ بهائی در ایران زندانی هستند که صرفا به خاطر اعتقاداتشان بازداشت شده اند. و این بر می گردد به بی عدالتی در روند قضائی ایران. همانطور که برای دگر اندیشان هیچ عدالتی در دادگاه وجود ندارد برای بهائیان هم ندارد. با بسیاری از افراد بهائی با روشی ظالمانه و مغایر موازین قانون و معیارهای عدل و انصاف رفتار شده است. در مورد ۷ مدیر سابق جامعه بهائی سعی بر آن بوده است که با شیوه های ناشایسته ای که حتی با قوانین فعلی ایران نیز مغایر است - ازقبیل بازداشت غیر قانونی، محروم نمودن بازداشت شدگان از دسترسی قانونی به وکیل و همچنین بازجویی و رفتار دور از موازین رایج مدنی به منظور مجبور کردن متهمین به اعترافات بی اساس - جرمی برای آنها بتراشند. محاکمه آنها در شش جلسه کوتاه از روز ۲۲ دی ۱۳۸۸ پس از بیست ماه بازداشت بدون اتهام که در طی آن کمتر از یک ساعت فرصت مشاوره با وکیل را داشتند آغاز شد و در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۳۸۹ به پایان رسید. همچنین بايد اين نکته را افزود که هنوز قوۂ قضائيه حکم دادگاه تجديد نظر را رسماً ابلاغ نکرده و در نتيجه اين زندانيان از حق درخواست آزادی به قيد وثيقه يا مرخصی از زندان محروم هستند. این نحوه برخورد با آنها نمونه بارزی است از بی عدالتی ها ی واقع درروند قضائی ایران.
بعنوان آخرین سوال ، در ابتدای سال ۲۰۱۱، وضعیت اقلیت های مذهبی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ و نگاه شما به آینده چگونه است؟
آزادی دین در واقع همان آزادی هست که به انسانها حق انتخاب می دهد تا با چشمان خود و مستقلا حقیقت، دین و اعتقاداتشان را بیابند. متاسفانه این آزادی در ایران وجود ندارد و افراد و گروه های مختلف همواره مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. ولی من با امید به آینده ایران نگاه می کنم، چرا که مردم ایران روز به روز در مورد آزادی های اولیه خود و دیگر هم میهنانشان آگاه تر می شوند و با چشمان خود نقض های آشکار حقوق بشر را در سرزمینشان می بینند و با یکدیگر همدردی می کنند. در دیانت بهائی ایران آینده ای عظیم و درخشان در انتظار دارد و این همدردی و حمایت شهروندان از یکدیگر اولین قدم برای رسیدن به آن اتحادی است که همه ما برای آن در تلاشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد