دادن
حكم اعدام برای یوسف ندرخانی و زندانهای طولانی برای رهبران بهائی نشانه
كاهش تحمل مذهبی در بین حاكمان جمهوری اسلامی است و باید منتظر عواقب
بیشتر این سیاست باشیم .
در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق
بشر مصوب دهم دسامبر ۱۹۴۸ آمده است : شناسائی حیثیت ذاتی كلیه اعضای
خانواده بشری و حقوق یكسان و انتقال ناپذیر آنان اساس آزادی و عدالت و صلح
در جهان را تشكیل میدهد ، ماده ۱۸ این میثاق حقوق انسانی نیز به صراحت
تاكید میكند كه :
هركس حق دارد از آزادی فكر ،
وجدان و مذهب بهره مند شود . این حق متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان
میباشد و شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هركس میتواند از
این حق منفردا یا به گونه جمعی ، به طور خصوصی و عمومی ، برخوردار باشد .
علاوه بر این اصل سایر اصول
اعلامیه جهانی حقوق بشر هم هرگونه آزار و ممنوعیت برای صاحبان اندیشه را
ضالمانه و غیر قانونی میدانند . با وجود چنین صراحت فوق العاده ای كه
قوانین بین المللی از خود نشان میدهند امروز در كشور ما دیده میشود كه
علاوه بر پیروان ادیان به رسمیت شناخته شده زردشتی ، یهودی و مسیحی كه
به شدت مورد هجوم قرار میگیرند ، به غیر از آنها دگر اندیشان مذهبی نیز
تحت سرسختانه ترین حملات حاكمیت هستند .
دگر اندیشان دربند
اكنون حدود ۳۰ ماه است كه
خانمها فریبا كمال آبادی و مهوش ثابت و آقایان جمال الدین خانجانی ، عفیف
نعیمی ، سعید رضائی ، بهروز توكلی و وحید تیز فهم اعضای برجسته جامعه
بهائی ایران بدون هیچ جرمی در زندان به سر می برند و همه به خوبی میدانند
كه آنها فقط بخاطر عقاید مذهبی متفاوتشان در زندان هستند و هیچ جرم دیگری
ندارند .
علاوه بر این افراد ، نزدیك به
یك سال است آقای یوسف ندرخانی و همفكر دیگر ایشان آقایان بهروز خانجانی
كه از دگر اندیشان مذهبی پیرو ویلیام برانهایم ۱
واعظ آمریكائی هستند نیز در زندان به سر میبرند ویكی دیگر از این تیم به
نام بهنام ایرانی هم به تازگی موقتا آزاد شده است . از سوی دیگر با
انتشار متن حكم اعدام صادره از دادگاه درباره یوسف ندرخانی۲ جان ایشان در تهدید جدی و آنی قرار دارد.
افزون بر این ۱۰ نفر ، تعدادی
از رهبران دراویش صوفیه كه خود را مسلمان میدانند هم اكنون یا در زندان
هستند یا به شدت تحت حفاظت خانگی قرار دارند . منابع خبری مختلف اعلام
كرده اند كه جان آقای بروجردی كه او نیز یك آخوند مسلمان شیعه دگراندیش
است و مدتها پیش به حبس افتاده هم در خطر قرار دارد .
وظایف مسیحیان
ضمن اینكه مطابق اعتقادات
پیروان عیسی مسیح نباید كسی را فقط به خاطر ابرازهر عقیده ای مورد اذیت و
آزار قرار داد ، باید توجه داشت كه پیروان مذاهب و عقایدی كه در بین مردم
جهان از جمعیت كمتری برخوردارند ، اتفاقا باید بیشتر مورد حمایت مجامع
حقوق بشری و پیروان راه آزادی قرار گیرند .
اینكه بطور مثال ما مسیحیان از
لحاظ عقیدتی نقطه اشتراك فكری با بهائیان نداریم ، یا با یهودیان درگیر
مباحث دینی جدی هستیم ، یا اعتقادات پیروان برانهایم و مورمونها و شاهدان
یهوه را درك ناقص و نادرست از آموزه های مسیحی و كتاب مقدس میدانیم ، یا
نمیتوانیم با عقاید زرتشتیان و صائبین و دراویش موافقت كنیم و اعتقادات
اسلامی اهل سنت و شیعه را قبول نمائیم ، هیچكدام اینها دلیل نمیشود كه ما
مخالفت خود را با اذیت و آزار پیروان این عقاید فكری و مذاهب گوناگون
اعلام نكنیم و خواهان توقف و پایان زندان و سایر محدودیتها برای آنها
نشویم .
درس گرفتن از سایر جوامع بسیار
در این راه به ما كمك میكند . بطور مثال سالها در آمریكا و اروپا همه دگر
اندیشان مذهبی كه با عقاید پذیرفته شده توسط اكثریت یعنی مسیحیت همخوانی
ندارند نه تنها از سوی حكومت مورد تعقیب و آزار قرار نمیگیرند بلكه به
آنان در برخی موارد موقعیتهای بهتری نیز برای ابراز عقایدشان داده میشود .
مورمونها و شاهدان یهوه به اضافه دهها گروه و دسته كوچك و ناشناخته درست
از همان حقوق قانونی برخوردارند كه مسیحیان پروتستان و كاتولیك دارند.
یا در اروپا مسلمانان و
بودائیان از هر نوعش كه باشند درست از همان حقوقی برخوردارند كه مسیحیان
نیز برخوردارند . با جرات میتوان گفت در بسیاری از موارد چه بسا بیشتر و
بهتر از مسیحیان حقوق آنها رعایت میشود . در حالیكه در انگلیس و اكثر
كشورهای آزاد اروپائی برای ساخت معابد بودائی و مساجد اسلامی توسط دولتها
سوبسید پرداخت میشود ، چنین مزایائی به كلیسا های مسیحی معمولا تعلق
نمیگیرد . اگر تازه یك یا دو كشور اروپائی حضور با حجاب اسلامی در مدارس و
دانشگاههای دولتی را ممنوع كرده اند ، حضور با لباسهای متداول زنان روحانی
كاتولیك سالهاست در این اماكن ممنوع است .
مثالهای از این دست زیاد است .
از همه هموطنان پیرو عیسی مسیح این انتظار وجود دارد كه ضمن پایبندی به
آنچه درست میدانند و به آن ایمان دارند و تلاش برای آزادی مسیحیان ،
یكصدا خواهان رفع ظلم و آزادی همه دگر اندیشان مذهبی از زندانها بشوند
واز حقوق اساسی آنها نیز حمایت كافی بكنند .
یادمان باشد كه : .......از
روی میل و رضا خدمتگزار همه كس شده ام تا ایشان را به سوی مسیح حمایت كنم
. .... زیرا به عنوان یك مسیحی باید مطیع احكام خدا باشم و آنچه را درست
است انجام دهم . بنابر این ، همرنگ آنان میشوم تا بتوانم به سوی مسیح
هدایتشان كنم ( رساله اول قرنتیان فصل ۹ آیات ۱۹ تا ۲۲) .
پی نوشتها :
۱ - ویلیام
برانهایم ۱۹۰۹ تا ۱۹۶۵ تكزاس ، آمریكا – واعظ توانای مسیحی كه بسیار توسط
خداوند برای نشان دادن معجزات و شفا مورد استفاده قرار گرفت . او بعدها با
بیان تعلیمات انحرافی با بسیاری از مسیحیان درگیر شد . از جمله او ترینیتی
یا نظریه یگانگی مركب خداوند را رد میكرد و میگفت پدر ، پسر و روح القدس
همه یكی هستند كه در سه نقش با سه ماسك متفاوت بسته به نیازظاهر میشوند .
او به همین دلیل تعمید در آب به نام پدر و پسر و روح القدس را نیز رد
میكرد . پیروان او با استناد به آیه ای در كتاب ملاكی او را ایلیای نبی
میدانند كه دوباره ظهور كرده بود . برانهایم سرانجام در یك تصادف اتومبیل
در سن ۵۶ سالگی از دنیا رفت . پیروان او مكاشفات و تعالیم عجیبی را به او
نسبت میدهند كه باعث جدائی میان آنها و بدنه اصلی كلیسای پروتستان
پنطیكاستی شده است . هرچند آنها خود را مسیحی پروتستان میدانند ولی بسیاری
از دكترینهای اصلی مورد توافق پروتستانها را مردود میدانند . آنها خود را
مسیحیان غیر تثلیثی هم مینامند .
۲ – در بیشتر رسانه ها از آقای یوسف ندرخانی به نام كشیش یوسف ندرخانی نام برده شده است .
******************
http://www.fcnn.com/index.php?option=com_content&view=article&id=2455:2010-12-03-21-50-56&catid=113:2009-12-05-06-37-57&Itemid=489
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد