مترجم-translate

صفحات

۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

هرانا؛ روز شمار وقایع ایول در پائیز سال 1389

خبرگزاری هرانا - به دنبال تخریب منازل کشاورزان بهائی ایولی، و پیگیری روند قضائی پرونده که در روز شمار قبلی مربوط  به تابستان تنظیم گردیــــد و در ادامه ی ماجرای آن و موارد دیگری که به دنبال آن در روستای ایول  پیش آمد نمود، درذیـل نقل می نماید تا معلوم شود که این موضوع با همه ی فعالیت های انجام شده به کجا کشیده  شده  و می شود.  و آیا دستگاه  قضائی ایران توانائی آن را دارد که از حقوق مسلوبـــــــه خانواده های کشاورز بهائی ایولی دفاع نموده و آن را از مغصوبین ومتصرفین آن باز پس ستاند و بـــــه صاحبان ومالکین اصلی آن مسترد دارد، و یا اینکه قدرت حکومت در سایه به روال گذشته ی 27 سالــه آوارگی بهائیان ایولی، همچنان چشم طمع به مال ومنال و زمین های خانه سرا و مزروعی آنان داشته  و باحاشیه راندن مسئولین امور قضائی، می خواهد به نیت شوم خویش جامه ی عمل پوشاند؟
پیش نیاز مطالعه ی این روز شمار عبارتند از:
1)چگونه بغض 27 ساله ی روستای ایول ترکید ؟ ( 1)
2)روز شمار واقعه ی تخریب منازل بهائیان در ایول ، تابستان 89. ( 2 )
3)مقصرین اصلی تخریب منازل بهائیان روستای ایول چه کسانی اند؟ ( 3)
4)زمین های کشاورزی بهائیان ایول را شورای اسلامی ایول به بیت رهبری تقدیم می کند. ( 4 )

18/7/89 ـ نامه ای به وسیله ی کشاورزان بهائی ایولی تنظیم و به دادگاه کیاسرتحویل شد مبنی براین که دادگاه کیاسر (قاضی ناصری) به پاسگاه پشتکوه (تلمادره ) دستور دهد تا به روال هرساله  ( 27 سال اخیر یعنی بعد از اخراج  بهائیان توسط مسلمین ازروستای ایول در سال 1362 ) کشت  پائیزه  بخشی از زمین های مزروعی خویش راظرف 2 یا 3 روزانجام دهند و درحین کشت مامورین پاسگاه  تأمین امنیت آنان را فراهم نمایند . در ظهر این نامه به تاریخ 21/7/89 رئیس دادگاه به پاسگاه  مزبوردستور داده  که به روال سنوات گذشته اقدام قانونی با تدابیر لازم انجام و از هر گونه درگیری و تنش اجتماعی جلوگیری به عمل آید .  و در ذیل این یاد داشت سروان فلاح، فرمانده پاسگاه نیز به ستوان عالیشاه  دستور داده  که به همراه یک سرباز وظیفه دستور قاضی را اجراء نماید .
کشت پائیزه امسال به علت خشک سالی به موقع انجام نشد و کشاورزان منتظر بارش باران مانده تـــــا بعد آن زمین ها را زیر کشت ببرند . وطبق روال هر ساله بعد ازاقدام مزبور قانونی، روز قبل از شروع کشت به  پاسگاه  مراجعه  نموده تا با شورای اسلامی  روستای ایول هماهنگی نمایند و سپس با راننده ی تراکتور نیز قرار گذاشته تا روز بعد کار کاشت انجام شود . حدود یک ماهی از این درخواست سپری شد و بارانی بارید و به پاسگاه مراجعه شد و مطرح نمودند که امسال مسلمانان محلی نمی گذارند که بهائیان زمین های خود را بکارند و از طرفی راننده ی  تراکتور تلفنی اطلاع داده که،  شورای اسلامی ایول به  شورای روستاهای اطراف خود نامه داده  که از کاشت زمین های بهائیان خود داری نمایند. لــــذا لازم است که مجدد قاضی دستور دهد و پاسگاه همراهی نماید تا تراکتوربرای کشت فرستاده شود.
15/8/89 ـ چند نفر از بهائیان ایولی  به  تلمادره  رفته  و نامه شوراء را گرفته  و نامه ای خطاب به دادگاه کیاسر تنظیم نمودند که با توجه به بارش باران و هماهنگی با راننده ی تراکتــــور و تهیه ی بذر و کود شورای اسلامی ایول ممانعت از کشت می نماید و قاضی دادگاه به پاسگاه دستور دهند که کاشــــــت انجام شود. در ظهر همین درخواست، به همین تاریخ، قاضی ناصری به فرماندهی پاسگاه می نویســــــد که : " وفق سال های گذشته اقدام لازم قانونی به عمل آورند، مساعدت لازم صورت پذیرد." و فرمانــــده پاسگاه سروان فلاح نیزبه ستوان خشت زرمأموریت اقدام تأمین امنیت کشاورزان بهائی ایولی رامی دهد. وهمه ی کارهای قانونی برای کشت فردا یکشنبه 16/8 فراهم می شود .
بر اساس اکاذیبی که چند تن از مسلمین ایولی به دبیر شورای نگهبان احمد جنتی اصفهانی متولد سال 1305 ، فرزند هاشم وفاطمه نوشته و سرداررحیم لیالی در ملاقات حضوری با نامبرده، بر آن اتهامات و افترائاتی افزود و جنتی نیز بدون تحقیق و تفحص موضوع، با لاریجانی رئیس قوه ی قضائیه ملاقــــــات حضوری داشته وهر دو بر اساس همان اکاذیب، متفق القول شده اند که مال باید به ولی فقیه برســــــــد و برای اجرائی آن با ستاد حضرت امام باید وارد معامله شد، شورای اسلامی ایول مبادرت به  نامه نگاری به شورای روستاهای اطراف خود می نماید. این نامه که متن آن بر روی برگه ی مخصوص شــــــوراء دست نویسی شده دارای مهر شورای اسلامی ایول و به تاریخ 4/7 ودارای امضای دو نفراز سه نفــــــر اعضای شورای مزبور، حسین علی رجبی و قاسم علی نوریان به تاریخ 4/8 می باشد . در این نامــه از جمله آمده است : "زمین های بهائیان فراری فعلاً در اختیار ستاد اجرائی فرمان هشت ماده ای حضــرت امام قرار گرفته است و بدون اجازه مرجع کسی حق کشت در آن را ندارند ." کمی تأمل بر این مطلـــب شود که اولاً، بهائیان فراری به زعم شوراء چه کسانی اند ؟ ثانیاً، فرمان 8 ماده ای امام کدام اســـــت ؟ ثالثاً،آیا تطابقی بین این دو وجود دارد ؟ و در آخر اینکه مرجع تشخیص چه کسی است ؟
الف) بهائیان فراری چه کسانی اند ؟ امروزه دیگر پرده بر افتاد و عموم اهالی چهار دانگه بلکه هزار جریب می دانند که بر سر خانواده های کشاورز بهائی ایول چه آمده است . آنانی که با جو تعصب آمیزی که بعد از انقلاب و بالاخص در دهه ی 60 به وجود آمده بود و در آن زمان نوجوان ویاجوان خامی بوده  وگول شیطنت های عده ای حجتی مسلک و بهائی ستیزوسود جو و قانون شکن مسلمان ایولی و غـیر آن را خورده که برنامه ی توطئه آمیزی را بر علیه بهائیان کشاورزایولی تهیه و تدارک دیده بودند و با آنـان همکاری نمودند و امروزه وجدانی آزرده داشته واظهار شرمندگی می نمایند و آنانی که مدخلیت در ایـــن اقدام غیر انسانی را نداشته اند اظهار شعف و سرور و احساس سربلندی می نمایند که شکر خدا را که در گذشته ی عمر خویش به مردم آزاری نپرداخته اند .
امروزه کمتر کسی است که از جاده ی مشرف به روستای ایول عبور نماید و بر مظلومیت و آوارگی بهائیان کشاورزایولی شهادت ندهد و برحال مسلمین آن تاسف نخورد که چگونه چشم طمع به مال و منال دنیوی سبب این همه بی انصافی و بی مروتی نسبت به هم محلی خود شده و روستای آباد را به وضـــــع فلاکت باری در آورده اند .اینکه کشاورزان بهائی چگونه از این روستا رانده شده اند خود داستانی مفصل است ولی از ما یملک خویش همان اسناد و مدارکی را دارند که دیگر افراد بومی محلی دارند. گر چه در حال حاضر بسیاری از سرپرست ها  و یا والدین خانواده ها از این عالم صعود نموده اند ولی فرزندان و بازماندگان آنان با جد و جهد تمام سعی در حفظ میراث  گذشتگان خویش اند و ابداً از آنچه که  بر ســــر خانمان شان آمده حس انتقام جوئی را ندارند و نسبت به هم محلی های خود متفق القول بر این مطلب انـد که آنچه بر ما رفته است ولی بازهموطن و هم ولایتی هستیم و باید بالاتفاق در عمران و آبادانی روستای خویش اقدام کنیم. و برهمین اساس ودید گاه بهائیان ایولی 27 سال است که زمین های خود را با اجازه ی دادگاه و پاسگاه می کارند و برداشت می نمایند گرچه بعد مسافت و نا امنی جاده ومشکلات تردد به محل و ضرر و زیان کاشت دیمی ودیگر عوامل، موانع بازدارنده اند ولی با این حال تکلیف خود می دانند که بتوانند با حفظ این میراث به رفع سوء تفاهم پردازند و با کمک ومساعدت برادران و خواهران هم محلی خود عزت گذشته ایول را به آن باز گردانند .
ب) فرمان 8 ماده ای امام ، در میان فرامین امام خمینی یکی مربوط است  به داشتن منزل  مسکونی برای محرومان که مربوط است به تاریخ 21/1/1358 و در پی آن تاسیس حساب 100 امام شد که برای این منظورمی باشد. و دیگری فرمان 8 ماده ای به تاریخ 24 آذر1361 است و آن مربوط می شود بـــه اجرای اصول 45 و 49 قانون اساسی که اذعان دارد بر تصرف اموالی که رها شده و یا صاحـــب آن از ایران رفته  و ورثه ای  برای آن مشخص نشده و یا به  کسی محول  ننموده است و در اجرای این فرمان و اصول یاد شده ستادی به سال 1368 تاسیس شد  که زیر نظر و دستور ولی فقیه به وظیفه ی خود عمل می نماید. این ستاد نهادی حکومتی است و مطابق قوانین عمل می کند و به طور مستقیم زیرنظر رهبری است .
ج) چه تناسب و تطابقی بین دو موضوع الف و ب بوجود آمد ؟ برای این که اموال بهائیان روستــــای ایول توسط ستاد یاد شده غصب ومصادره و یا قیمت گذاری و واگذاری صورت گیرد باید ابتدا زمیـــــنه سازی صورت پذیرد و این کار توسط عوامل محلی نظیر سردار رحیم لیالی و نوچه های وی کـــــــه در ارگان های دولتی نفوذ نمودند صورت پذیرفت و درغیاب بهائیان آواره نقشه ها کشیده شد و پای افــرادی نظیرغلام حسین الهام که می گویند بچه چهار دانگه است به این جریان باز شد و از بخشدار و فرمانــدار تا استاندار هم در این قضیه مشارکت نمودند لذا منازل بهائیان تخریب شد که آثاری از آن بجا نمـــــاند و اشاعه اکاذیبی که صاحبان زمین ها فراری اند و به انگلیس و آمریکا و اسرائیل رفته اند تا زمینه  برای مصادره ی اموال آنان قانونی شود و ستاد مزبور بتواند بر اساس اکاذیب مزبور به تصرف زمیـــن های خانه سرا و مزروعی کشاورزان بهائی ایولی پردازد. این است که به دنبال تخریب منازل ممانــــــعت از کشت زمین های مزروعی می شود تا راه برای بازدید زمین های مزبورو تصمیم گیری قیمت گذاری و واگذاری آن در غیاب بهائیان آواره انجام پذیرد.                                                              
د) مرجع تشخیص چه نهادی است ؟ براساس تعاریفی که ازمراجع اموردرقوانین پیش بینی شده است، دخل وتصرف وتخریب وهر گونه ضرروزیان به جهت قضاوت و تعیین تکلیف مربوط به قوه ی قضائیه است. و دادگستری(قاضی) توسط ضابطین خود باید تحقیق و تفحص نماید تا صحت و سقم قضیه روشـن شود و بر اساس آن بتواند قضاوت نموده و خاطی یا خاطئین به سزای اعمال خود برسند واز جمله بدیــن وسیله دیگران عبرت گرفته ووقوع جرم کاهش یابد و الا غیر از این سنگی بر روی سنگی بند نمی شـود و نا امنی وهرج ومرج درجامعه پدید آمده وبالاخره دامنگیرنظام خواهد شد زیراغیراز آنچه که در قوانین برای همه ی امور از جمله موضوع مورد نظراین مقال پیش بینی شده است اهمال کاری و یا اعمال نظر ازطرف فردی و یا نهادی دیگر، بطورنامشروع  انجام پذیرد باعث رخنه و ایجاد فساد در دستگاه قضائی خواهد شد و به  مرور همچون موریانه آن را نابود خواهد ساخت. حال به موضوع  برگشته و کمی تامل شود که چرا با وسعت اقدام قضائی در 27 سال بلند مدت به صورت جمعی و فردی از طرف کشاورزان بهائی ایولی که بعضاً خود از این عالم رخت بربسته ودارفانی راوداع نموده،احقاق حق صورت نگرفته و امروز فرزندان ونوادگان آنان پرونده را تعقیب می نمایند ؟                                                   
در قوانین دستگاه قضاء که حتی پیش بینی وقوع جرم و جلوگیری از آن نیزمطرح است تا کنون نسبت به مفسدینی که به حرق بیوت و تخریب آن در روستای ایول مبادرت کرده و به مفاد آیات شریفه ی قرآنی ( بیش از بیست مورد در سور کلام الله مفسده فی الارض اشاره شده است که به ذکر یک مورد آن اکتفا می شود ) که نظام اسلامی مدعی رسالت آن را دارد، مجازات قتل را در نظر گرفته، هیچ اقدامی صورت نداد. " إنَّما جَزاءُالّذینَ یُحاربُونَ الله و رسولَهُ و یَسعونَ فی الارضِ فساداً أن یُقَتَّلوا و یُصَلّبُوا و تُقَتطَّعَ أیدیهِم و أرجُلُهُم مِن خِلافٍ او یُنفوا مِن الارضِ ذلک لهم خِزیٌ فی الدنیا و لهم فی الاخرةِ عذابٌ عظیمٌ. "(سوره مائده ، آیه 33)                                                                                   
دراین آیه ی مبارکه فساد روی زمین که ازجمله حرق و تخریب و بی خانمانی عده ای از کشاورزان است، با جنگ علیه خداوند و رسولش به صورت مترادف عطف بهم شده است. ومجازات آن را قتل و به دار آویختن و بریدن دست و پا در خلاف هم و تبعید که تنبیهات دنیوی است درنظر گرفته، و آخرت آنان را در عذابی عظیم  پیش بینی نموده است. و البته بهائیان به دنبال اجرای چنین حکم شدید وغلیظی نسبت به مسببین واقعه نیستند. و هر روزه ورد زبانشان از جمله این دعاست که، خدایا " امرا را عدل عنایــــت فرما و علما را انصاف.  " گرچه خداوند ارحم راحمین خود به تقدیراتش سزای چنین اعمالــــی را داده و می دهد.
16/8/89 ـ مراجعه دو وکیل ازقائم شهر و ساری در تعقیب پرونده به دادگاه کیاسرو پاسگاه تلمادره ، در این ماموریت اداری بعد ازعبوراز پل گرمو(پل  گرم آب) سر پیچ، ماشین پژو 206 از مسیر اصــلی خود خارج و به طرف چپ جاده منحرف و واژگون شده ومعلق در هوا و زمین بر روی تپه و بر آمدگی کنار جاده و دربین بوته های خار تمشک بر روی چرخ متوقف شد. سرنشینان که سه نفربودند به زحمت از آن خارج شدند و یکی از وکلاء که آسیب مختصری دیده بود، توسط وسیله نقلیه ی گذری به ســــاری منتقل شد. و وکیل دوم با وسیله ی نقلیه ی دیگری به همراه دو نفر از افراد محلی که  به دنبال کار کشت عازم ایول بودند ، روانه ی ماموریت خود به کیاسر شد.وراننده ی ماشین بعد از اقدام کارهای پلیـــسی و تهیه ی کروکی حادثه مزبور،ماشین را با جرثقیل به تعمیر گاهی در ساری روانه نمود.
وکیل پرونده در دادگاه کیاسر قاضی را ملاقات نمود و چون پرونده ی ایول به دادگاه نیامده بود لــذا به پاسگاه تلمادره مراجعه شد. درپرونده مشاهده شد که لایحه ی ماه قبل وکلای پرونده که تقاضا نموده بودند که کار تحقیق و تفحص بوسیله ی اطلاعات و امنیت شهربانی استان انجام شود تا عاملین اصلی تخریـــب منازل معلوم شوند و قاضی نیز در این باره دستور صادر نموده بود، در پرونده  نبوده، لذا درظـرف یک ماه واندی هیچ کاری نسبت به پرونده انجام نشده بود. و در پاسگاه مجدد لایحه ای توسط  وکیل نوشته شد و به این موضوع نیز اشاره نمود و به همراه سربازی پرونده به جهت دستور به دادگاه کیاسر ارجاء شــد وقاضی ناصری مجدد دستورفوق الذکر را صادر و این بار ظرف چند روز بعد پرونده به شهربانی جهت تکمیل آن فرستاده شد .
16/8/89 ـ بر اساس اقدام روز قبل همه ی کارهای قانونی برای کشت  پائیزه آماده شده بود لذا صــبح علی الطلوع، حدود 30 نفر با ده وسیله ی نقلیه ی خویش به همراه بذرعازم کشتزارخود شدند. چند نفری به پاسگاه رفته تا استوار دوم خشت زر و سرباز وظیفه احمد نژاد را با خود برای ایجادامنیت و مراقبــت به محل کشت آورند. سروان فلاح روزقبل با تاکید به استوارگفته بود که براساس دستورقاضی کشاورزان زمین های خودراباید بکارند وکسی حق مزاحمت ندارد وبرای ما فرق نمی کند که صاحب زمین یهودی، یا مسلمان و یا بهائی باشد، ما مجری دستور قانون هستیم و استوار با سرباز هم عزم خود را جزم  نموده بودند که بتوانند ازحقوق کشاورزان ایولی دفاع نمایند لذا به اتفاق عازم محل شدند و دو تراکتور هم آماده شد و کار کشت شروع شد. بروال هر ساله بذرها از جلو پاشیده و دو تراکتور هم بدنبال آن مشغول شخم زدن و چند خانم هم مشغول تهیه ی صبحانه،ولی امسال متفاوت ازسال های قبل بود زیرا سال های قبـــل چند منزلی که قابل سکونت بود، استفاده می شد و ممانعت شوراء در کشت هم مطرح نبود.
ساعتی از کار کشت نگذشته بود که حسین قلی غفاری پیدایش شد و به خشت زرگفت که زمین ها مال بیت رهبری است و طبق دستور شورای محل کسی نباید آن را کشت نماید و ما نیز دستور کشت نداریــم لذا امسال کسی نباید بکارد. استواربه وی گفت در این مورد نامه ای داری؟ و چون با جواب منفی مواجه شد گفت، کارکشت براساس دستور قاضی انجام می شود. غفاری گفت چند نفر ازاستانداری وفرمانـداری و بخشداری دارند می آیند و نمی گذارند که کسی زمین ها را بکارد و محل را ترک گفت.
ساعتی بعد عده ای با ماشن سواری وارد مزرعه ( استل سر) شدند و در بین آنان صفر علی اسماعیلی معروف به مومن (کسی که به گفته خودش 30 سال ضابط  دادگستری بوده و اینک بازنشسته است .) رو به خشت زر شروع  به رجز خوانی نمود که ما این کثافت ها را از محل بــــــیرون کردیم ومنازلشان را خراب کردیم ومحل را پاک سازی نمودیم این ها دشمن صاحب الزمان اند  تو با چه مجوزی آنان را بــه محل آوردی؟ این زمین ها همه مال بیت رهبری و ولی فقیه است وکسی حـــق ورود به آن را ندارد.و از دور به دو راننده تراکتور امر و نهی نمود که تراکتور را خاموش کنند واز زمیـــن بیرون بروند وبه آنان گفت که این ها چقدربه شما مزد می دهند؟ پول این ها کثیف است چرا برای این ها کار می کنید؟ وبعـــد شروع به فحش و ناسزا نسبت به بهائیان کشاورزنمود و خشت زر هر چه ممکن بـود که مانع شود، نشد و به دنبال او فیض الله اسماعیلی و سید جواد درخشان آمدند و مانع کشت شدند و کـار متوقف شد.
خشت زر چون وضع را چنین دید سرباز را نزد کشاورزان گذاشته  و برای کسب تکلیف به پاســگاه رفت و تلفنی با قاضی و فرمانده خویش صحبت نمود و هر دو دستور ادامه ی کار را دادند. وی  ســـپس مراجعه به مزرعه نمود و به دو راننده دستورادامه ی کشت را داد و آن دو نفر تراکتور را روشن نمودند که زمین بذر پاشــیده را شخم بزنند ولی حاضرین مسلمان که حدود 15 نفر بودند و در راس آنان سه نفر فوق الذکر ممانعت نموده وهمگی رفتند جلوی تراکتور، ایستاده و نشسته مانع کشت شدنـــــــد. خشت زر نتوانست کاری از پیش ببرد و مومن وهمراهانش موفق شده بودند، لذا برای جلوگیری از درگـــــیری که زمینه آن بوسیله ی افراد مزبــــور آماده می شد بهائیان کشاورز به توصیه ی سرکاراستوار سوار ماشین های خود شده و محل را تر ک نمودند.
در گزارشی که استوار خشت زر و سرباز همراه در پاسگاه از آنچه که امروز دیده وشنیده بودند تهیه نمودند وبه کشاورزان بهائی حاضرارائه داده وامضاء نمودند وسپس آن را برای قاضی ناصری به دادگاه کیاسر فرستاد که دستور کشت زمین ها چطور و چگونه به وسیله ی چند نفر ازمسلمانان ایولی جلوگیری شد، و این که متعاقب آن قاضی چه دستوری صادر خواهد نمود ؟  در این گزارش نکاتی از حقایق وجود دارد که دستگاه قضاء به سهولت می تواند عواملی را شناسائی کند، که ممانعت کاشت زمین نمودند و هم چنین درتخریب منازل وقانون شکنی های دیگرمدخلیت داشته اند.وبه وسیله ی همین افراد معلوم می شود که بالاسری های چه کسانی اند که پشت پرده از این مفسده ها سود می برند؟
الف) در سطر چهارم  گزارش  مزبور آمده : " با شورای محل به نام آقای قاسم نوریان و آقای حسین رجبی هماهنگ شده که مخالفت نمودند. " روال معمول هر ساله این بود که دستور قاضی توسط مامـــور پاسگاه به شوراء اسلامی ایول ابلاغ می شد تا آنان با خبر باشند که بهائیان ظرف 2 یا 3 روز در روستا مشغول کشت زمین های خویش می باشند و شب را باید در منازل خود بگذرانند. وامسال که خانه ئی در کار نبود ومی بایست مسیرطولانی و پرخطر جاده ساری ـ ایول طی شود. ولی با این حال روال کارانجام شد ومخالفت شوراء چه دلیلی می توانست داشته باشد که قاضی از آن بی خبر باشد ؟ و بعد از اطـــــلاع قاضی از این جریان چرا اقدامی نشد و همچون گذشته سکوت اختیار شد وموضوع رها گردید؟
ب)در سطور بعدی شماره ی اتومبیل ها و اسامی بعضی از مسلمانان حاضر ذکر گردیـده : پژو 405 نقره ای به شماره 513 ب 19 ایران 62 / پراید مشکی به شماره 267 ل 79 ایران 72 /  پراید دیگر بـه شماره 188 ب 63 ایران 62 . و اسامی : فیض الله اسماعیلی ، صفر علی اسماعیلی ،عین الله مجیــدی ، حسین علی رجبی ، حاج یدالله اسماعیلی ، حسین قلی غفاری ، نادعلی فلاحپور ، آقا گل ملائی ، جـــــواد درخشان وغیره ، که از جمله آنان : منصور لیالی ، ابراهیم باقری ،علی لیالی و غنی لیالی بودند.
ج) بعد از ذکر شماره های ماشین راجع به مسلمین حاضر چنین نقل شده : " به محل مراجعه و با جــو سازی وایجاد سروصدا وتوهین و فحاشی درحضورماموربه بهائیان نمودند که ما نمی گذاریم زمین ها را
کشت کنید. " چگونه است که این اقدامات، فعالیت علیه نظام تلقی نمی شود ؟  آیا جو سازی و ایجاد سر و صدا دراجرای حکم قاضی جرم محسوب نمی شود؟ رفــــع تضییع حقوق شهروندی (توهین وفحاشی) مربوط به چه نهادی است ؟ وقتی که این امور پیگیری نمی شود و بر جرات و جسارت خاطئین افزوده می گردد معلوم می شود که دست قضاء و قدر در یک کاسه است! ولی غافل از این که " یدالله فـــــوق ایدیهم. ومکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین ." غروب همین روزدرمراجعه از پاسگاه مشاهده شـــد که همان نفوس مزاحم فوق الذکرمشغول کشت زمین های بهائیان هستند وشبانه به زعم خود بیشتر زمین ها را زیر کشت بردند و پاسگاه با اطلاع از این موضوع اقدامی ننمود. 
17/8/89 ـ طی مکتوبی قانون شکنی روز قبل مسلمین و کشت غیر قانونی شبانه آنان و گزارش پاسگاه، تحویل قاضی دادگاه کیاسرشد. وبه تبصره یک ماده 690 قانون مجازات اسلامی استناد شد که بر اساس آن قاضی رفع مزاحمت ومجازات کیفری را برای مجرمین اعمال نماید و تظمین امنیت برای کشت ایجاد کند. قاضی ناصری در ظهر این مکتوب مجدد دستوربه فرماندهی پاسگاه در کشت به روال سال های قبل را داده و اضافه می نماید که " متخلفین و مزاحمین ضمن دعوت به آرامش متذکر گردید اقدامات آنان در صورت اثبات جرم بوده و قابل پیگرد قانونی است. " قسمت اول این دستور که روز قبل جواب نداد و قسمت دوم آن هم که در گزارش پاسگاه  به عنوان جرم به دادگاه معرفی شد و تنها پیگرد قانونی است که البته وقتی تبعیض وجود دارد دیگر خاطی مسلم را در ارتکاب جرم علیه بهائی را که نمی توان مجازات نمود و این خارج از عدل نظام اسلامی است !؟ وقتی دستور قاضی به پاسگاه نزد فرماندهی برای اجراء آورده شد، سروان فلاح حضور نداشت و معاون وی اجرای دستور قاضی را منوط به دستور فرمانده نمود و تا آخر وقت اداری سروان در پاسگاه حضور نیافت لذا کاری صورت نگرفت.                                                                                                             
17/8/89 ـ مراجعه به بخشداری کیاسر، نامه ای برای بخشداری نوشته شد دال بر این که شورای اسلامی ایول مبادرت به ارسال نامه به شورای اسلامی روستاهای اطراف خود نموده که از کاشتن زمین های بهائیان خود داری نمایند (تراکتور در اختیار آنان قرار ندهند ) باتوجه به این که هر ساله کشت مزبور با نظرقاضی و پاسگاه انجام می شده است و اشاره به مزاحمت در کشت روز قبل شد و سپس مطرح گردید که آیا شورای روستای ایول از نظر قانونی می تواند بدون هماهنگی با بخشداری مبادرت به اقدام مزبور نماید با توجه به این که شورا های روستائی تحت اشراف بخشداری اند ؟ یک نسخه از نامه ی شورای ایول به ضمیمه تحویل بخشداری شد . در این مورد بخشداری نیز جوابی نداد.           
17/8/89 ملاقات با فرمانده نیروی انتظامی ساری، درملاقات حضوری شرح ما وقع به فرمانده نیروی انتظامی ساری منتقل شد و قول داد که قضیه را پیگیری نماید.                                      
18/8/89 ـ مجدد نامه ای مشابه روز قبل نوشته شد وتسلیم دادگاه کیاسر گردید واز جمله به قاضی نوشته شد  با توجه به درخواست های مکرراز جانب کشاورزان بهائی در کشت پائیزه و صدور دستورات از جانب دادگاه ولی به احکام صادره اش ترتیب اثر داده نشد. ظهر این درخواست هم به روال

قبل توسط قاضی پاراف شد و به فرماندهی پاسگاه تحویل شد . سروان فلاح اظهار نمود که با این دستورات نمی توان کاری کرد و محلی باز می آیند و مانع می شوند وبعد توصیه نمود که زمین ها را به اهالی روستاهای مجاور اجاره دهید تا کشت نمایند و آنان می توانند در مقابل محلی ایستادگی نمایند و به همین منوال از همکاری امتناع نمود .                                                                           
18/8/89 ـ ملاقات با فرمانده امنیت نیروی انتظامی ، چون قرار بر این شد که پرونده ی ایول به شهربانی ساری منتقل گردد لذا ملاقات حضوری انجام شد و ماوقع اتفاقات اخیر کشت زمین و تخریب منازل مشروحاً منتقل شد وی قول داد که در این مورد رسیدگی لازم را انجام خواهد داد.                 
18/8/89 پرونده ی زمین و ساختمان با هم منتقل به شهربانی استان شد. از پاسگاه پشتکوه (تلمادره) تمامی مکاتبات و درخواست ها و صدور دستورات قاضی در مورد کشت پائیزه منضم به پرونده ی تخریب منازل شد و با لوایح وکلاء وآخرین دستور قاضی ناصری راجع به پرونده به تاریخ 16/8/89 که از جمله آمده است " ... اداره ی محترم اطلاعات و امنیت ارسال تا بررسی دقیق و مفصل و با دارا بودن کلیه اختیارات قانونی نسبت به شناسائی عامل یا عاملین تخریب اقدام و نتیجه بررسی ها وتحقیقات به عمل آمده به دادگاه اعلام فرمایند." تحویل مقام مزبور گردید .                                            
22/8/89 ـ دو روز قبل از این تاریخ ( 20 / 8 ) تلفنی اطلاع داده شد که پرونده ایول به نهاد مزبور منتقل شده است و برای روشن شدن قضیه در سه نوبت تعدادی از بهائیان ایولی برای توضیح مطلب به شهربانی احضارشدند و راجع به مضروب شدن در حین تخریب ساختمان ها در ایول و اموری که شوراء اسلامی ایول مدعی آن بود و کسانی که عوامل شناخته شده بودند با ذکر اسامی به نهاد مزبور منتقل شد و مامور رسیدگی پرونده مطرح کرد که دنباله تحقیقات را خواهد گرفت و برای آنان مهم نخواهد بود که خاطیان چکاره اند بلکه مهم جرمی است که اتفاق افتاده و باید مجرم مجازات شود .و  در مقدمه تحقیق روز قبل (جمعه ) به ایول رفته ومناظر را از نزدیک مشاهده نمودند.                        
22/8/89 ـ مجدد نامه ای نوشته و به کیاسر نزد قاضی ناصری برده شد و در این نامه اشاره گردید که پرونده به شهربانی ارجاع شد ولی تا روشن شدن موضوع و مشخص شدن عوامل، فرصت کشت از دست خواهد رفت لذا دستور مجدد صادر تا با هماهنگی پاسگاه زمین ها کاشته شود و ظهر برگه را قاضی به روال سابق پاراف نمود و چون نامه توسط قاضی منگنه می شد و باید پاسگاه آن را باز نماید تا متن نوشته شده قاضی معلوم شود لذا نمی شد که بعد از اظهار نظر قاضی کاری کرد. در پاسگاه سروان فلاح نامه را خواند و اظهار داشت با این دستورات نمی شود اقدامی نمود واز قبل به دوستان تان توصیه نمودم که زمین ها را به روستاهای مجاور بدهید تا بکارند . دراین مورد گفته شد که زمین متعلق به یکی یا دونفر نیست که واگذار نمایند و پیشنهادش قابل اعمال نیست وی اظهار داشت قاضی باید دستور محکم تری بدهد تا پاسگاه بتواند کاری بکند و نامه را پس داد و اظهار داشت  در صورت صدور حکم محکمتر قاضی، همکاری خواهد شد.                                                                                      

نامه مزبورمجدد به دادگستری کیاسر ارجاع شد، ولی از ساعت اداری گذشته و قاضی نبود. لذا مجدد فردای آن روز(23/8 ) به کیاسر نزد قاضی مراجعه شد ومطالب سروان فلاح به وی منتقل گردید. و این بار قاضی به قول سروان توجه نمود وحکم محکمتری را در ذیل دستور روز قبل نگاشت : "  چنانچه فرد یا افرادی مزاحم شوند نسبت به متفرق نمودن آنها اقدام و در صورت اصرار این کار نسبت هدایت و اعزام آنان به دادگاه اقدام شود ." دستور قاضی درپاسگاه تحویل سروان فلاح شد و حکم قاضی وی را راغب نمود که همکاری نماید لذا در ذیل حکم مزبوربه ستوان احمدی دستور داد که اقدام نماید .
با ستوان احمدی قرار روز بعد گذاشته شد که کشاورزان چون سابق در کشتزار خود جمع شوند و با حمایت و مراقبت ستوان و دو مامور دیگر کار کشت انجام شود و بعد آن با صاحب تراکتور هماهنگی شد و قول همکاری داد. از قرار معلوم امروز چند نفر از عوامل تخریب را اداره ی شهر بانی  برای بازجوئی به نهاد مزبور احضار نمود و سروان فلاح هم نقل می کرد که مامورین چند نفر را از ایول برای بازجوئی به شهر بردند . وی اظهار داشت که به مسلمانان محل گفته شد که مجدد قاضی دستور کشت را صادر نمود و کسی مزاحم نشود درغیر این صورت پاسگاه بر خورد قانونی خواهد نمود .    
24/8/89 ـ کشاورزان بهائی ایولی چون سابق، صبح اول وقت از ساری و اطراف عازم کشتزارخود شدند به این امید که این بار موفق به کاشت زمین های مزروعی خود شوند. ابتدا به پاسگاه رفتند و ستوان احمدی و ستوان عالیشاه به همراه یک سرباز وظیفه با ماشین پاسگاه و نیز دونفر مامور با ماشین پلیس راه کیاسر مشایعت بهائیان نموده و از تلمادره عازم ایول شدند این بار دیگر مامورین مسلح و با وسائل مجهز ازقبیل باتوم واسپری به نبرد با جنگ خیبری که مومن آن را طرح ریزی کرده بود، شدند . چند نفر هم به دنبال تراکتور رفتند و صاحب تراکتور فقهی که روز قبل قول همکاری داده بود و هر ساله کار کشت را انجام می داد عذر خواهی نمود که شب قبل تلفنی از طرف سپاه به او زنگ زدند و تهدید نمودند که نباید کار بهائیان را انجام دهد والاهرچه دیده ازچشم خودش دیده واضافه نمود که بچه ها ( دو راننده ) ترسیدند و نمی آیند.                                                                                
با مشورتی که شد به جای دو تراکتور 3 تراکتور تهیه شد دو تا از عالیکلا و یکی هم از کردمیر، وبا تاخیری که پیش آمد بذر پاشی و شخم زنی شروع شد و دیگر از عوامل مزاحم هم خبری نشد. ظرف دو روز24و25 ام تقریباً تمامی زمین ها زیر کشت رفت یعنی این که زمین هائی که توسط مسلمین هم شیار شده بود بذر پاشی و مجدد با تراکتور کاشته شد  و تنها بخشی مانده بود که روز26 ام راننده ی تراکتور آنرا هم زیر کشت جو برد. و تقریباً ظرف ده روز بعد از کشت، تمامی زمین های کاشته شده توسط مالکین آن در جهاد کشاورزی کیاسر بیمه گردید.                                                      
غروب روز اول در حین خروج از مزرعه (استل سر) راننده ی ماشین پراید سفید رنگ که خود را سرهنگ نوریان معرفی نمود به ستوان احمدی و همراهانش گفت که چرا بدون اجازه زمین ها را کاشتید وما برخورد می کنیم ونمی گذاریم وی هم اظهار نمود حکم قاضی است و ما مجری آن هستیم و کسی هم نمی تواند دخالتی کند و کمی بحث بین آنان شد وبعد آن ماشین پژو نقره ئی هم با 4 سر نشین به وی ملحق شد و با این برنامه ماشین پاسگاه ماشین های کشاورزان را تا عبور عالیکلا همراهی نمود  تا

مزاحمتی از جانب سرنشینان پراید و پژو ایجاد نشود ولی بعد این که ماشین پاسگاه جدا شد در جــــاده خواستند که مزاحمتی داشته باشند و حادثه ای ایجاد نمایند ولی موفق نشدند وتنها در یک مسیرفردی را توهین وتهدید نمودند. البته بعداً معلوم شد که سرهنگ نوریان فرد درجه داری (افسر)بوده و نامش علی نوریان فرزند نورعلی و معروف به شیرعلی می باشد و درجه سرهنگی ندارد و شاید در مقابـــــــل دو ستوان پاسگاه خود را سرهنگ معرفی نمود که اختلالی در کار ایجاد نماید .
9/9/89 ـ در سفر سوم ریاست جمهوری به ساری مراکز رسیدگی شکایات مردمی دائر شد ونامه ای را کشاورزان بهائی روستای ایول از مظالم وارده بر خود تهیه نموده بودند به سازمان جهاد کشـــاورزی استان تحویل دادند. برای این منظورنمایندگانی تعیین شدند وبه سازمان مزبور مراجعه و بعد گرفتن نوبت (ش.818) نامه درفرم شکایات مردمی توسط منشی عنوان گذاری شدودرقسمتی، خلاصه موضوع نوشته گردید وسپس فرم خلاصه نامه به ضمیمه ی آن نزد مدیرکل جهاد کشاورزی ارجاع شد و مطالعه نمود و نظرخود را درقسمت مخصوص نگاشت وآنگاه آن را نزد معاون وزیر فرستاد که وی آن را جهت اظهار نظرو رسیدگی به رئیس اموراراضی جهاد تحویل داد وآنگاه دردبیرخانه به ش.511026115 ثبت گردید که به وقت مقتضی جواب داده شود .                                                                                        .........................................................................
( مقاله فوق توسط يكي از شهروندان بهايي روستاي ايول در اختيار خبرگزاري هرانا گذاشته شده است )  
1 ) خبرگزاري هرانا :
http://hra-news.org/685/1389-01-27-05-24-07/4057-1.html
2 ) سايت آگاهي :
http://raha.agahee.org/node/3020
3 ) خبرگزاري هرانا :
http://hra-news.org/685/1389-01-27-05-24-07/4563-1.html
4 ) خبرگزاري هرانا :
hra-news.org/1389-01-27-05-24-07/5093-1.html
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد

طلوعی دیگر ؛ تاریخچه کوتاه دیانت بابی و بهائی قسمت 1

نامه جامعه بهائی به آیت الله صادق لاریجانی

 
ساخت سال 1388 نشریه اینترنتی ای بهاء.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده