مترجم-translate

صفحات

‏نمایش پست‌ها با برچسب نامه دادخواهی شهروند بهائی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نامه دادخواهی شهروند بهائی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

هرانا؛ نامه سرگشاده همسر مهندس طره تقی زاده به ریاست قوه قضائیه

 

فرشته ای در بند ( 22 ماه حبس برای مهندس طرّه تقی زاده )
خبرگزاری هرانا - همسر مهندس طره تقی زاده، شهروند بهایی در نامه ای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه از ظلمهایی که بر خانواده اش رفته است خظاب به وی منتشر کرده است.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است: نامه های سرگشاده  خطاب به ریاست محترم قوّه قضائیه ، آيت‌الله صادق آملی لاریجانی
احتراما به عرض می رساند که این جانب عنایت الله سنائی ،همسر زندانی (طرّه تقی زاده) ؛طبق اصل 34 قانـــــــون اساسی که " دادخواهی را حق مسلَم هر فرد ایــرانی" می داند ، پس از تظلم و دادخواهی در مراجع قضائی شهرستان ســــاری و عدم اخذ نتیجه از آن ، لازم می‌دانم موارد نقض قانون و عدم رعایت احکام اسلامی راکه سالهاست از جانب مامورین اطلاعات و بازجویان و نیز گاهأ بعضی از قـُضاتِ محترم بر بهائیانِ این سامان، اِعمال شده و می شود به عرض آن جناب و همه مسئولینِ حکومتی برسانم. به این امید که شاید شخصی از دیار مسلمانی ،عَلَم مسلمانی بلند نماید و درحق ما بهائیان،مسلمانی کند! شاید بگویید و بگویند که مسلمانی چیست و مسلمانان را درقبال غیر مسلمین وظیفه کدام است؟ بگذارید جواب این سوال را از مرجع معصوم مسلمین یعنی حضرت علی علیه السلام جویا شویم. آنجا که خطاب به محمد بن ابوبکر(حاکم مصر قبل از مالک اشتر) می فرماید : " الا اي محمد؛ ما پيروان صميم و ثابت قدم حضرت محمد بن عبد اللّه (ص) پيشواي محبوب اسلام و علمدار مساوات و آزادي بشريم . بنا بر اين سزاوار اينست که پيش از همه چيز اصول مقدّس مساوات را نصب العين قرار دهيم ." (1)
و نیز بهمین شخص تاکید می کنند که :
"ما مسلمانان ناگزيريم که بهر چه غير از آزادي و مساوات است پشت پا زنيم و همگان را با همه هم‌سر و هم‌وزن دانيم." (2)
البته مشهورتر از این بیان، نامه آن حضرت خطاب به مالک اَشتر است که در قسمتی از آن نامه می فرمایند :
" الا اي فرمانفرما ، فرمانبرانِ تو از دو صِنف بيرون نيستند ؛ يا مسلمانانند كه با تو يك كيش و يك دين دارند و يا پيروِ مذاهبِ بيگانه كه با تو همنوع و هم جنسند . . . اي بشر ، آنها هم بشرند . . . پس بايد با آن ديده در آنان بنگري كه توقّع داري خداوند در تو بنگرد ." (3)
شکی نیست که این توصیه ها ،کل نشأت گرفته از احکام و فرامینی است که خداوند در قرآن کریم نسبت به غیر مسلمین حتّی کفار غیر حَربی نازل فرموده اند ؛ آنجا که می فرمایند :
" لَايَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ "
" باز نمى دارد شما را خدا از كافرانى كه با شما در كار دين  كارزار نكرده اند و شما را از سراهاى خود بيرون نكردند از آنكه نيكى كنيد به ايشان و در دادگرى درآئيد با ايشان زيرا خدا دادگران را دوست مى دارد "      سوره ممتحنه ، آیه 8
2،1و3- نقل از کتاب سخنان علی (ع)  ترجمه جواد فاضل چاپ بیستم
همانطور که مستحضرید آیه فوق در زمان نگارش و تدوین قانون اساسی ایران، مـَّدِ نظر نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی قرار گرفته و در ابتدای اصل 14 قانون اسلامی نیز درج گردیده است .
حال سؤال بنده از جناب رئیس محترم قوه قضائیه و دیگر مسئولین عالی مرتبه کشوری این است که آخِر چگونه در اسلام (طبق آنچه ذکرشد) حتی کافر و مشرکِ غیر حَربی نیز حق و حقوقی هم‌وزن آزادی و مساوات و ابراز نیکی وعدالت از جانب مسلمین را دارند اما بهائیان که به معنیِِ حقیقیِ، معترف به وحدانیتِ خداوند بوده و حقانیتِ اسلام را نیز پذیرفته اند و پایبند به همه اصول و تَعالیم اَخلاقی و روحانی و بطور کلی مشمول همه خصوصیات یک دینِ کامل می باشند باید این‌گونه ذلیل و خوار شمرده شوند و ضاله ونجس به مردم معرفی گردند ؟
پس از ذکر این مقدمه لازم می‌دانم که مطالب و اعتراضات و درخواست های خویش را به شرح ذیل بیان نمایم :
الف) اعتراض به نوع رفتار زننده و تحقیر آمیز مأمورین اطلاعات و گاهأ بعضی از قُضات محترم که متعاقبأ عرض خواد شد.
ب‌)  اعتراض به رأی ناعادلانه برای همسرم ( حکم 22 ماه حبس تعزیری )که موجب حیرت و تعجب همه آشنایان (چه بهائی و چه غیر بهائی ) شده است .
ج‌)  ذکر دلایل و مستندات قانونی وبیان احکام اسلامی ، جهت مردود شناختن اتهامات وارده برهمسرم که ریز و درشت آن که در متن دادنامه به شماره 8809971512501336 و به تاریخ 15/10/1388 درج گردیده است به شرح ذیل می باشد :
1. تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی به نفع گروهکهای ضد انقلاب
2. مدیریت و پشتیبانی از جریان تبلیغ بهائیت
3. توهین به مقام معظم رهبری
4. اخذ رهنمود از بیت العدل (واقع در اسرائیل )
5. مدیریت تشکیلات غیر قانونی و ضد انقلاب در فرآیند تبلیغ فردی
6. مربی درس اخلاق
7. عضویت در هیئت تربیت
8. عضویت در هیات علوم و فنون
9. عضویت در هیئت خادمین ســــاری
و باید اضافه نمایم مطالب تحریک آمیز دیگری نیز چاشنی دادنامهء مذکور شده است، که هر فرد آگاه و منصف با مطالعهء آن یقین می نماید، که نگارش این دادنامه- که ناله بیدادش به عِنان آسمان می رسد-  حاکی از بُغضِ شدید و دشمنیِ عمیق و بی دلیلِ کسانی می باشد، که دست اندر کار تهیه و تنظیم آن بوده اند. زیرا وقتی بازجویانِ محترم اطلاعات به صراحت به اکثر بهائیانِ بازداشت شده- البته پس از ایجاد فشارهای روحی و توهین و تحقیرِ فراوان- اظهار می دارند که " اگر دست ما بود، همه شما را نابود می نمودیم"، حال این افراد که با کوله باری از تعصب دینی به جان بهائیان می افتند، چگونه می توانند اطلاعاتی سالم و دور از اغراض شخصی به قاضی محترم دادگاه ارائه دهند؟ تازه وای بر آن روزی که قاضی محترم نیز به همین دردِ تعصب و بغضِ دینی گرفتار باشد، که در این صورت معلوم است چه بر سر آن بهائیِ مظلوم می آید و چه حکم سنگینی تخمین زده می شود .
حـــــــــــال مسائل خویش رادر چند قسمت به عرض می رسانم :
  • · دستگیری قبل از موعدِ مقرر
روز یکشنبه 12 دیماه 1389 پس از بازگشت همسرم از سفرِ یک هفته ای ، یکی از مسئولینِ ستادِ خبری به منزل ما تلفن نموده و خطاب به همسرم گفتند: " مامورین ما با حکم جلب، جهت دستگیری شما به منزلتان آمدند. شما کجا بودید؟"
همسرم در جواب گفتند:   " جلب برای چه؟ من که احضاریه ای دریافت نکردم."
مسئول اطلاعات اظهار داشتند:    " آیا امروز حاضری که خودت را به دایرۀ اجرای احکام معرفی کنی؟ "
همسرم گفتند:   "  من برای رسیدگی به امور شغلی ام نیازمند به دو یا سه هفته وقت می باشم."
ولی درنهایت با یک هفته آن موافقت گردید. البته مسئول ستاد خبری – به‌گفته همسرم - همان لحظه با تلفنِ دیگری  که صدایش شنیده می شد، به قاضی اجرای احکام زنگ زده و از ایشان خواستند که تا یک هفته دیگر به منزلمان جهت جلب همسرم نیایند. سپس مجدداً به همسرم اظهار داشتند، که هفته آینده یعنی روز یکشنبه  19/10/89  ساعت 8 صبح ( زمان اتمام مهلتِ داده شده) به شما تلفن خواهم کرد.
اگر چه مسئولین ستاد خبری در قلبِ حقایق و وارد آوردن اتهامات  ناروا از هیچ چیزفروگذار ننمودند (که در اینباره درنامه های بعدی سخن خواهم گفت)، اما اینکه دخالت های بعدیِ ایشان حتی تا مرحله اجرای احکام چه معنا و مفهومی دارد، قضاوتِ آن را به عهده آگاهان به امر قـضاء و نیز افراد منصف و بی طرف می گذارم؛ البته ما به هر تقدیر بابت این فرصتِ چند روزه که موجب گردید، همسرم به بسیاری از امور مربوط به شغلشان ( که اجرای ساختمان می باشد) رسیدگی نمایند، از مسئولِ مذکور تشکر می نماییم و امیدواریم که نیتشان از این عمل نیز خیر بوده باشد، نه ابراز چیز دیگری، زیرا به خاطر دارم اولین بار که مامورین اطلاعات به منزلمان آمدند و درحین تفتیشِ منزلمان به توهین و تحقیر ما نیز مبادرت می نمودند، خدمتشان عرض شد که اینکار شما تمامأ خلاف احکام اسلامی و مخالف قانون اساسی می باشد. زیرا قانون، حّقِ توهین به مُجرم را نیز نمی دهد تا چه رسد به متهمی که هنوز جُرمش در دادگاه ثابت نشده است  و طبق اصل 37 قانون اساسی بیگناه محسوب می شود (زیرا اصل بر برائت است) ولی در جواب ،یکی از مامورین اطلاعات به صراحتِ تمام اظهار داشتند: " ماخودمان قانون هستیم!"
تو خود حدیثِ مفصّل بخوان از این مُجمل
  • · حال به دنباله ماجرا توجه فرمایید :
روز شنبه 18/10/89 یعنی (یک روز قبل از مهلت داده شده )بنده به اتفاق همسرم به دادگاه انقلاب ســـــاری رفتیم، تا از قاضی ِ اجرای احکام جهت اتمام کارهای باقی مانده ، دو یا سه روز دیگر وقت بگیریم زیرا با تمام تلاشی که دراین مدتِ شش روز به‌خرج داده شد هنوز به بعضی از کارهای مردم رسیدگی نشد بالاخص که همسرم قرارداد جدیدی نیز با یکی از پیمانکاران امضاء نمودند که لازم بود جهت رسیدگی به وضعیت آن با مسئولین کانون مهندسی مشورت نموده و چاره‌جویی شود، اما زمانی که به این منظور به دادگاه انقلاب ساری ، نزد قاضیِ اجرای احکام رفتیم و همسرم تقاضای خویش را اظهار داشتند؛ مشارٌالیه نه‌تنها در نهایت بی احترامی تقاضایشان را رد نمودند، بلکه با عِلم به اینکه همسرم برای رفتن  به زندان هنوز یک روز مهلت داشته و این مهلت با تائید خودشان بود؛ پس از دقایقی چند، دستور می دهند که ایشان را مستقیماً روانه زندان نمایند.
البته چیزی که بیش از همه موجب تعجب و حیرت ما گردید ، نوع رفتار زننده و تحقیرآمیز قاضی مذکور نسبت به بنده و همسرم بود. آخر چگونه کسانی که بیش از هر فرد دیگری می‌بایست در اجرای قوانینی که به هر تقدیر نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصویب نموده‌اند اینگونه بی توجه بوده و اصل 39 قانون اساسی ایران را زیر پا گذارند. و اما عجیبتر آنکه زمانی که  ما برای دادخواهی و تظّلم نزد برخی از مراجعِ بالاتر می‌رویم، نه ‌تنها به شکایات و خواسته های ما مبنی بر جلوگیری از توهین و تحقیر مامورین اطلاعات و نیز برخی از قـُضات،توجهی نمی کنند بلکه گاهاً برخی از آنان نیز به صراحت اظهار می دارند که ما تابع و مُقلـّـِد مراجعِ تقلیدمان هستیم و آنانند که شما را ضالّه ، بی دین و نجس می دانند .
جهت جلوگیری از تطویلِ کلام در نامه بعدی به پاسخ در پیرامون این موضوع مبادرت خواهم نمود.
ادامه دارد...
 
ادامه مطلب

۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

دومین نامه دادخواهی پدر یکی از بازداشت شدگان بهائی ساری

پارس دیلی نیوز - لینک خبر: http://parsdailynews.com/76660.htm
تاریخ خبر: پنجشنبه 9 دی 1389 - کدخبر: 76660
  دومین نامه دادخواهی پدر یکی از بازداشت شدگان بهائی ساری
 
دومین نامه دادخواهی پدر امید قنبری یکی از بازداشت شدگان بهائی ساری قنبر علی قنبری پدر امید قنبری شهروند بهایی که از 18 آذرماه سالجاری در بازداشت اداره اطلاعات ساری بسر می برد دومین نامه دادخواهی خود را در اختیار خبرگزاری هرانا قرار داده است.متن این نامه به قرار زیر است: اینجانب قنبرعلی قنبری پدر دو بازداشت شده بهائی ساری (امید و رویا قنبری ) متولد سال 1321شمسی به عرض میرساند که بعد از اتفاق دستگیری پسرم توسط ماموران اطلاعات در محیط کار ایشان در تاریخ 89.09.18 و بازداشت ایشان در بازداشتگاه ساری صرفا به دلیل اعتقادش به دیانت بهائی، فشارها تشدید شد و این موضوع فقط به بازداشت وی ختم نگردید .این فشارها به جائی رسید که عروسم (فتانه نوری ) نیز تن به تهدیدهای مکرر ماموران اطلاعات داد و بازداشت شد و همچنین دخترم (رویا قنبری ) هم که فقط برای پاسخگویی به چند سوال به ستاد خبری اطلاعات احضار شده بود بازداشت گردید. فتانه و رویا با قید وثیقه آزاد شدند ولی امید عزیزم همچنان در بازداشتگاه بدون هیچگونه اجازه برای ملاقات با خانواده به سر میبرد با پیگیریهای ما جهت آزادی فرزندم و مراجعت به ارگانهای قضائی شهر نه تنها هیچ جواب قاطع و قانونی به ما داده نمیشود بلکه با مراجعه ما یک نفر دیگر از اعضای خانواده را تهدید به بازداشت می کنند. بطوریکه وقتی در تاریخ 89.10.04 که برای دادخواهی جهت آزادی پسرم نزد بازپرس مربوطه در دادگاه انقلاب ساری رفتیم ایشان اظهار داشتند که ((هر وقت دو خواهر دیگر امید، خودشان را به اطلاعات معرفی کردند ما امید را آزاد میکنیم ))چطور میتوانم به حرفهای آنها اعتماد کنم ؟ گفتند رویا فقط برای پاسخگوئی به چند سوال نزد ما بیاید ولی او را بازداشت کردند .گفتند فتانه به سازمان اطلاعات نرود بلکه نزد دادستان استان برود و فقط به چند سوال او جواب دهد. نه تنها که فقط از او چند سوال نپرسیدند بلکه او را نیز بازداشت کردند. حال دو دختر دیگر مرا که برای پیگیری این جریانات به ارگانهای قضائی میرفتند وخواستار آزادی عزیزانمان می شدند را هم میخواهند تا خود را معرفی کنند.این با کدام یک از اصول قانون اساسی ایران و یا مواد مجازات اسلامی همراه است ؟ آیا آزادی کسی باید در گرو مسجونیت دیگری باشد؟ آیا نباید احقاق حق نمود و برای دادخواهی به مراکز قضائی مراجعه کرد؟ آیا دادخواهی برابر با بازداشت شدن است ؟ قضاوت با منصفین است.بعد از ظهر 28 آذرماه یازده مامور اطلاعات در حالیکه اظهار داشتند که بسته ای برای شما آورده ایم به منزل ما بدون حکم تفتیش آمدند و ما توان مقابله با یازده نفر را نداشتیم تا مانع از ورود آنها به منزلمان گردیم. همه قسمتهای خانه را مورد تفتیش قرار دادند و کلیه کتب و اوراق مقدس آئین بهائی وتصاویر و تابلوهای مذهبی و حتی کتب قرآن وانجیل و تورات وتعدادی سی دی و نوار کاست وفیلمهای ویدئوئی و رسیور و برخی وسایل شخصی که اصلا به آنها مربوط نمیشد را با نهایت بی احترامی با خود بردند و تا آنجائی که میتوانستند به مقدسات آئین بهائی وشخص همسرم که مادری رنج دیده است و به من که در جایگاه پدر آنها هستم نهایت توهین و حرمت شکنی را داشتند.دستگیری امید و رویا و فتانه اولین دستگیری استان مازندران نیست در طی دو سال اخیر نزدیک 60 بهائی به بهانه های مختلف و به انحاء گوناگون تهدید و بازداشت شدند و در بازجوئی ها از آنها فقط راجع به اعتقادشان به دیانت بهائی پرسش و پاسخ میگردد و به نظر دوستان اطلاعات اعتقاد به آئینی غیر از اسلام جرم محسوب می گردد. مگر نباید آزادی بیان باشد؟در کجای دنیا فرد را به علت اجرای فرائض دینی اش بازخواست می کنند، بازداشت می کنند، زندانی می کنند، تبعید می کنند و...جالبتر از همه این است که برای اجرای حکم بهاییان در ایران هیچگونه دادگاه علنی ترتیب داده نمیشود. ما خواستار این هستیم که عزیزانمان را که بازداشت می کنند در دادگاه علنی محاکمه نمایند تا برخی از افراد جامعه هم در جریان این محاکمات قرار گیرند. آیا این خواسته ی غیر قانونی و غیر منطقی است؟ما با شرایطی که در ایران داریم و سوءتفاهماتی که متاسفانه بعضی از مسئولین جامعه نسبت به آیین بهایی دارند پیشنهادی مطرح کردیم و آن اینکه چرا مسئولین امور مجمعی ترتیب نمی دهند که چند تن از علمای بنام اسلام و چند مجری قانون و چند فرد بهایی دور هم جمع شوند و راجع به تک تک این سوءتفاهمات با استناد به آیات و احادیث اسلامی و اصول قانون اساسی با هم به مذاکره بپردازند تا مشکلات جامعه حل شود و نا برابری ها از بین برود؟ و با بازداشت افراد بیگناه که هدفشان فقط اصلاح جامعه ی ایران و زنده کردن روحانی آن است و کمک به هموطنانی است که نیازمند به یاری هستند فشار بر روی گروهی ایجاد کنند و چهره ی خودشان را در بین جهانیان به شیوه ای که در خور جامعه ی متمدن و عدالت خواه و مذهبی است تغییر دهند؟میخواهید بدانید بهاییان به چه چیزی متهم هستند؟بهاییان ایران متهم به آباد سازی ایران هستند. متهم به این هستند که به نقاط محروم جامعه می روند و علم و دانش خود را د اختیار دیگران و محرومین جامعه قرار می دهند. متهم به این هستند که فضیلتهای انسانی را به قشرهای مختلف جامعه تعلیم می دهند. متهم به این هستند که برای آبادی و پیشرفت جامعه دعا می کنند .حال شما قضاوت نمائید که کدام یک از این اتهامات بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران است و موجب ترس و وحشت برای بعضی از مسئولین امور؟ما تابع حکومت هستیم و با جان و دل به آنچه که در قانون آمده عمل می کنیم و برای آباد سازی آن نهایت تلاشمان را داریم ولی نمی توانیم فرائض دینی خود را ترک نماییم و آنها را تا جایی انجام می دهیم که هیچ خدشه ای به نظام و حکومت نرساند.ای طالبان صلح، ما بهائیان ایمان داریم که روزی همه ی این ظلمها و فشارها و تهدیدها افسانه ای بیش نمی شود و دیگر جایی برای اجرای نابرابری و بی عدالتی نمی ماند و همه ی انسانها در زیر یک خیمه یک رنگ با وجود جمیع تفاوتها در صلح و آرامش به سر می برند و برای وصول به وحدت عالم انسانی و صلح عمومی تلاش می نمایند و به دیگران نیز در این مسیر یاری می رسانند.بیایید برای وصول به این هدف والا دست در دست یکدیگر نهیم و با تمام وجودمان تلاش کنیم و از حضرت پروردگار نیز در این مسیر یاری بخواهیم.
ادامه مطلب

طلوعی دیگر ؛ تاریخچه کوتاه دیانت بابی و بهائی قسمت 1

نامه جامعه بهائی به آیت الله صادق لاریجانی

 
ساخت سال 1388 نشریه اینترنتی ای بهاء.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده