جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی - همدردی، زاری، سینه زنی، حتی با وقاحت تمام ترحم سنگی شکننده تر از اینها برای نوید خانجانی هست؟
وقتی حتی گوش درستی برای "شنوایی" حرف های نوید نداریم، چطور ادعای همدردی و همراهی داریم ؟
نوید ننالید، زاری نکرد، فریاد زد. شنیدیم؟
مقاله ی مصلوب پرستان که مصلوب شدن مسیح را نه برای درد جامعه، که در حقیقت برای تسکین وجدان ما است، برای جلب ترحم ننوشت به ما گفت او را " فقط " قربانی می خواهیم تا برایش زاری کنیم، سالگرد بگیریم، راستی چطور است پیش پیش مجلس ختم هم بگیریم؟
نوید خانجانی و همه نوید ها را قربانی و مصلوب تا با زاری کردنمان فکر کنیم، ادعا کنیم، ژست بگیریم که "کاری میکنیم" هر روز منتظر یک قهرمان تازه ایم تا بپرستیم و برایش مرثیه سرایی کنیم. مرثیه ثرایی درد امروز جامعه ی ما است.
درد جامعه مان، درد اقتصادمان، درد مبارزاتمام، فعالینمان، درد عوام و درد خواص، فقط صورت تغییر می کند.
بهتر نیست به جای این همه پیام همدردی و دلسوزی و آفرین گفتن، فقط کمی بیشتر به خودمان توجه کنیم؟ چه می کنیم؟...
عکس قهرمان هایمان را به جای آرمانشان دوست می داریم و حتی می پرستیم تا ژست بگیریم؛ کاری میکنیم؟ هستیم؟...
برای درد "بی همیار" بودنشان چه می کنیم ؟ فقط به به و چه چه؟ فقط ساختن کلیپ و سالگرد و تجمع های پراکنده؟
چند ماه از ۱۲ سال طول می کشد تا عکس نوید از صفحات محو شود؟ فراموش شود؟ و ما همچون تشنگان له له بزنیم برای یک قربانی تازه تا فریادهای زنده بادمان در گلو، خفه مان نکند؟
چقدر دغدغه ی جبرای سال های نبود نوید و نوید ها را داریم، تا به جای ایشان ادامه دهیم؟ چقدر دغدغه چطور ادامه دادن داریم، تا درست و موثر جای خالی آنها را پر کنیم؟ چقدر به دنبال یادگیری، دانستن و راه حل هستیم؟
چقدر شجاعت بیشتر از " مرده باد و زنده باد گفتن " را داریم ؟
کمی، فقط کمی به آرمان های مسیح مصلوب احترام بگذاریم. فریاد نوید این بود، نه جلب همدردی
نوشته شده توسط: ساکت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد