نوشتۀ لی یوآن / 6 مارس 2011
وال استریت جورنال
ژانگ زین، مدیر میلیاردر و ارشد اجرایی سوهو چاینا مصرّانه بر این باور است که او همان زنی نیست که قبلاً بود. دیانت همه چیز را تغییر داده است. خانم ژانگ، در 45 سالگی به بازآفرینی خویش به صورت فرد بهائی جدید فروتنی با گرایش اخلاقی که فراتر از جاذبههای مادّی حرکت میکند و اینک میخواهد بر امور خیریه و تعلیم و تربیت تمرکز یابد، پرداخته است. او میگوید، "امر بهائی مرا متحوّل کرده است."
وفق دادن این دیدگاه خانم ژانگ با تصویری که در انظار عمومی دارد دشوار است. میلیونها چینی داستان کامیابی او از فقر صِرف به ثروت را میدانند: او در سنّ 14 سالگی کارگر کارخانۀ منسوجات در هنگ کنگ بود و شبها در مدرسه درس میخواند که او توانست راه را تا دانشگاه کمبریج در انگلستان ادامه دهد و اوّلین شغلش را در گروه Goldman Sachs and Travelers به دست آورد. او با شوهرش، پان شیوی، سوها چاینا را تأسیس کرد و در سال 2007 آن را شهرت بخشید و بیش از 9/1 میلیارد دلار کسب کرد.
مطمئنّاً ژانگ زین تنها تاجری در چین نیست که امیدوار است مسائل اجتماعی را با دین حلّ کند. در اینترنت و مجامع عمومی این بحث داغ جریان دارد که جامعۀ چینی چگونه اخلاقیات را از دست داده و چگونه میتواند آن را باز یابد.
آنها “It Couple” چین هستند که به علّت مهمانیهای پر زرق و برق، طرّاحی لباسها و دوستان مشهورشان شهرت دارند.
امّا وقتی اخیراً در دفتر سفیدرنگ شیک خانم ژانگ در مرکز تجاری پکن در کنار او نشستم، به من گفت، "اگر شش سال پیش مرامیشناختید با خود فکر میکردید چه زن آزار دهندهای هستم؛ چقدر نخوت دارم."
او در سینا ویبو Sina Weibo، سرویس میکروبلاگی که او در آنجا بیش از 4/1 میلیون پیرو دارد، نوشت: "ما بیش از حدّ اطمینان داشتیم که آن ثروت مادّی به تعلیم و تربیت بهتری منجر خواهد شد که آن نیز پیشرفتهایی در مدنیت را تسهیل خواهد کرد. امّا پیشرفت و توسعۀ چین این تصوّر را در هم ریخت."
او امیدوار است که دین، بخصوص دیانت بهائی، بتواند به چین کمک کند تا فاصلۀ بین رشد سریع اقتصادی و توسعه و ارتقاء روحانی را که در مسافتی زیاد عقب مانده، پر کند. امر بهائی، دینی جدید با حدود شش میلیون پیرو در سراسر جهان، بر وحدت روحانی تمامی نوع بشر تأکید دارد.
جالب است که از خانم ژانگ میشنویم که همۀ مردم از پیامدهای مادّهگرایی در چین مدرن مینالند. به هر حال، او بیش از هر زن دیگری در کشور در رؤیای دیدن شادمانی بیشتر چین زیسته است. در 16 سال گذشته او و همسرش با فروش رؤیای مزبور به طبقۀ متوسّط بلندپرواز چین، ثروتی اندوختهاند. آنها به علّت ساختمانهای فوق مدرنی که توسّط ریکن یاماموتو، پیتر دیویدسون و زاها حدید طرّاحی میشود شهرت یافتهاند.
در چین، برچسب شرکت بساز و بفروش با حرص و عواید مفرط مترادف است. درست همین ماه گذشته، نخست وزیر وِن جیابائو موقعی که دربارۀ مسائل مسکن کشور صحبت میکرد روی مؤسّسات بساز و بفروش انگشت گذاشت. او به این مؤسّسات ساختمانساز توصیه کرد که "کلّیۀ مسئولیتهای اجتماعی خود را بپذیرند" و افزود که بر این باور است که "خونی که در رگهایشان جاری است نیز باید منطبق با اصول اخلاقی باشد."
نتوانستم از طرح این سؤال از خانم ژانگ خودداری کنم که چرا باید کسی بخواهد به موعظۀ او دربارۀ خوب بودن توجّه کند. آیا کسی او را دورو و ریاکار نخواهد خواند؟
او از مسألۀ تصویر خود کاملاً آگاهی داشت. با همان سرعتی که معمولاً سخن میگوید، مشتاقانه جواب داد، "برای بسیاری از کسانی که مرا نمیشناسند، طبیعی است که فکر کنند "فرد بساز و بفروش فاسد است و نمیتواند آدم خوبی باشد. به نظر من بسیاری از مردم، از جمله خودم، در مورد بسیاری از امور مورد پیشداوری و تعصّب قرار میگیریم. مانند بسیاری از چینیهایی که هرگز به ژاپن نرفتهاند و تصوّر میکنند همۀ مردم ژاپن بدند. وقتی دانش و دانایی به میان آید، جهالت و غفلت رخت بر میبندد و تعصّب از بین میرود."
آیا او بین رفتار اخلاقی و کار پولساز تضادّی مشاهده میکند؛ بخصوص در محیط کاری فعلی چین که اطاعت از قوانین به معنی برخورداری از کامیابی کمتری است؟ جواب خانم ژانگ منفی است. اگر شما بیش از دیگران صادق و روراست باشید، کار شما از رونقی به مراتب بیش از آنها بهرهمند خواهد شد زیرا شرکای تجاری به شما اعتماد بیشتری خواهند داشت و مایلند بیشتر با شما معامله داشته باشند. بهعلاوه افراد بااستعداد مایلند با شرکتهایی کار کنند که اصول اخلاقی را رعایت میکنند. مطمئنّاً ژانگ زین تنها تاجری در چین نیست که امیدوار است مسائل اجتماعی را با دین حلّ کند. در اینترنت و مجامع عمومی این بحث داغ جریان دارد که جامعۀ چینی چگونه اخلاقیات را از دست داده و چگونه میتواند آن را باز یابد.
یکی از نظریههای متدوال چنین است: حزب کمونیست کلّیه چینیها را ملحد و خدانشناس کرد؛ سپس انقلاب فرهنگی کلّیه آموزههای کنفوسیوس را که هزاران سال راهنمای جامعۀ چینی بود نابود کرد؛ بالاخره، چینیها در پیگیری بیامان خود در طلب ثروت در سی سال گذشته، آنچه از مرزهای اخلاقی باقی مانده بود، در هم شکسته از حدود آن تجاوز کردند. این کشوری است که نه حُسن شهرتی دارد، نه احترامی و نه ترسی.
مردم فقدان اخلاقیات را ناشی از بیماریهای اجتماعی، از آلودگی گرفته تا فساد و بیوفایی زناشویی، میدانند. همراه با موازین عالیتر زندگی سطوح بالاتری از تشویش و اضطراب هم از راه رسید. برخی از دیانت روی برگردانده به آرامش خاطر روی آوردند. طبق بررسی انجام شده در سال 2010 توسّط آکادمی علوم اجتماعی چین، بیش از بیست میلیون مسیحی در چین وجود دارد که 73 درصد آنها بعد از سال 1993، یعنی درست همزمان با رونق و شکوفایی اقتصادی، به این دیانت گرویدهاند.
خانم ژانگ میگوید که در سال 2005، بعد از آن که بحرانی خانوادگی او را واداشت که معنای موفّقیتی را که اینهمه برایش سخت کار کرده بود زیر سؤال ببرد، به امر بهائی اقبال کرد. او متوجّه شد که دعا و مناجات میتواند آرامشبخش باشد و قلب را اطمینان دهد. آقای پان تقریباً در همان زمان بهائی شد. حال، آنها گاهی اوقات ادعیۀ خود و تعبیراتشان از تعالیم بهائی را در سینا وایبو، که آقای پان حدود 5/3 میلیون پیرو در آنجا دارد، درج میکنند.
خانم ژانگ هرگز اجازه نمیدهد تفکّراتش دربارۀ دین دچار انحراف شده به حیطۀ سیاست وارد شود. او مدّعی است که سیاسی نیست و باور ندارد که تغییر در سیستم سیاسی به جامعهای بهتر منجر خواهد شد.او میگوید که انقلاب مصر واقعاً جامعهاش را تغییر نداد و به نقل چندین مورد حملات جنسی پرداخت که بلافاصله بعد از استعفای حسنی مبارک از ریاست جمهوری، به خبرنگار سیبیاس، لارا لوگان، صورت گرفت. او میگوید ابداً تفاوتی نمیکند چه دموکراسی باشد چه دیکتاتوری. "تغییر واقعی زمانی صورت میگیرد که قلوب متحوّل و منقلب شده باشد. وقتی همه از قلب بهتری برخوردار باشند، کلّ جامعه متحوّل خواهد شد."
آیا، در این صورت، باورهای مذهبی مشهورترین زوج تجاری میتواند به اندازۀ سبک زندگی پر زرق و برق سابقشان بر جوانان تأثیر بگذارد؟
او میگوید، "امیدوارم. در اوایل کار سعی داشتیم ساختمانسازهای خلّاقی باشیم و سعی کردیم بهترین مهمانیها را ترتیب دهیم. حالا ساختمانسازهای خلّاق دیگری، مانند ما، وجود دارند. و ما در زندگی خود به نقطهای رسیدهایم که معتقدیم جامعۀ چینی نیاز به هدایت روحانی دارد، و ما مفتخریم که چنین هدایت زیبایی را دریافت داشتهایم. ما باید آن را در اختیار همگان قرار دهیم."
دیگربار پرسیدم، "امّا شما ساختمانساز هستید و مقیم چین..."
خانم ژانگ لبخندی زده گفت، "به راستی خیلی جالب است که ما این کار را داریم انجام میدهیم. قدری عجیب و غریب است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد