مترجم-translate

صفحات

۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

نامه های سرگشاده هوشنگ فنائیان



نامه هوشنگ فنائیان به رهبر در عید 1378
eybaha
Donbaleh.com
رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله سید علی خامنه پیشاپیش عید سعید نوروز را به حضرت عالی و کلیه دولتمردان و کلیه مسئولین کشوری و لشگری تبریک عرض می کنم . رهبرا در هر سال سنت زیبائی وجود دارد که حضرت عالی با مردم شریف ایران صحبت کرده و عید را تبریک گفته و منویات و احساسات قلبی خود را با مردم در میان می گذارید و هر سال نیز شعاری زیبا جهت ایران و مردم ایران و مسئولین مشخص میکنید تا به آن اهداف رسیده و باعث سربلندی ایران عزیز گردد . این حقیر به عنوان یک ایرانی تمایل دارم با رهبر کشورم مطالبی را درمیان گذاشته خواهش هائی را مطرح کرده و پیشنهادی جهت شعار سال 1388مطرح نمایم . پیشنهاد حقیر این است که شعار امسال عدل و انصاف در کلیه شئون مملکت باشد و تمام مسئولین و مردم در تمام مراحل زندگی عدل و انصاف را شعار زندگی خود قرار داده و عملا گامهائی در این راستا برداشته شود . در طول سی سال انقلاب اسلامی در زمینه های مختلف صنعتی و پزشکی و فضائی و کشاورزی به افتخاراتی رسیدیم که باید قدر آنرا بدانیم از همین جا به تمام مسئولین عاشق ایران زمین که در راستای آبادانی ایران سعی و تلاش میکندد صمیمانه تبریک گفته و امیدوارم همچنان در جهت شکوهمندی ایران ساعی باشند . اما نمی توان منکر کاستی ها نیز بود هر مملکتی زمانی پیشرفت واقعی میکند که هم نقاط قوت خود را بداند و هم نقاط ضعف خود را شناسائی کرده و در جهت رفع کاستی ها قدم بردارد . به عنوان یکی از پیروان آئین بهائی در طول سی سال گذشته شاهد مشکلات عدیده بوده و قصد ندارم مجدد مسائلی را که شما نیزدقیقا در جریان آن قرار دارید را بیان کنم و تنها آرزو دارم که این نامه را به عنوان درد دل یک شهروند ایرانی بهائی با رهبر مملکت خود در نظر بگیرید . شما به مسئولین اداره محترم اطلاعات و دادستان کشور که شاید تصور نمایند که حقیر قصد تبلیغ بر علیه نظام را دارم یا استغفرالله توهین به مقدسات اسلام . بفرمائید که چنین نیست و هر ایرانی حق دارد از هر کیش و آئینی با رهبر مملکت خود مکاتبه نماید و درد دل نماید و مسائل و مشکلات را مطرح سازد و باید نوشتن یک نامه به هر یک از مسئولین راهی جدید باشد تا مسئولین از بعضی سوءتفاهمات آگاه شوند. تقاضا دارم امسال را سال عدل و انصاف قرار دهید و دستور فرمائید کلیه کسانی که بخاطر کیش و آئین خودر د زندان هستند آزاد شوند و کلیه کسانی که قوه محترم قضائیه قصد محاکمه آنان را دارد محاکمه با داشتن وکیل خبره انجام شود . رهبرا متاسفانه بعضی رسانه ها داخلی به آئین بعضی مردم شریف ایران اهانت میکنند آیا در دیانت مقدس اسلام تهمت و افترا حرام نیست ؟ چرا فعل حرام از رسانه ها جاری میشود شما مرد دین و فقه هستید تمنا دارم شما به عنوان یک ایرانی و یک دانشمند در مذهب ودین مقدس اسلام اجازه ندهید آبروی کشور مقدس ایران و آبروی دیانت مقدس اسلام به واسطه عدم آگاهی به مفهوم واقعی علاقه و عشق به مذهب و کشور خدشه دار شود مسلما شما راضی نیستید که بخشی از مردم ایران از امرار معاش بخاطر داشتن عقیده خاصی محروم یا دچار مشکل شوند . مسلما شما راضی نیستید که به منازل مردم ایران شبانه یورش برند وبه نام اسلام به مقدسات آئین دیگری اهانت شود . شاید مسئولین تصور نمایند که ایران صفحه شطرنجی است که بهائیان مهره های مخالف این صفحه هستند و قصد دارند قبل از شروع بازی سواره ها را حذف کنند . اما شما آگاه هستید واین درک و درایت را در مسئولین ایجاد نمائید که بهائیان و تمام اقلیت های دینی دیگر بازو به بازوی سایر مردم شریف و محترم ایران در طول 165 سال به خدمت ایران مشغول بوده و هستند و خواهند بود . رهبرا سال 1388را سال عدل و انصاف قرار دهید دستور فرمائید ستون مذهب از کلیه فرمهای این کشور مقدس پاک شود و هر ایرانی بستگی به لیاقت و تلاش خود بتواند به ایران خدمت کند و تحصیل نماید و استخدام شود . دستور فرمائید هیچ کس حق ندارد به قبرستانی حمله نماید هیچ کس حق ندارد بدون مجوز قانونی فردی را بازداشت نماید و رهبرا تمنا دارم دستور فرمائید اجازه دهند کلیه زندانیان حق داشته باشند که از حقوق مدنی خود بوسیله وکیل دفاع کنند . مسلم می دانم که شما نیز قلبا می بایست از این راضی باشید که هر متهم تفهیم اتهام شود و عادلانه محاکمه شود و وقتی بیگناهی او محرز شد بدون نیاز به وثیقه آزاد شود . رهبرا به مسئولین بفرمائید که اگر اشتباهی کردند براحتی اشتباه خود را قبول کرده و سعی ننمایند وقتی مدرکی بر علیه کسی ندارند بی جهت در زندان نگاه دارند که این امر مخالف نظرات حضرت عالی است و شما بارها امر به رعایت اصول کرده اید اما تمنا دارم مجدد دستور فرمائید روش و دیدگاه مسئولین با بهائیان و کلیه کسانی که در عقیده مذهبی خود تفاوتی با اکثریت حاکم دارند بخاطر عقیده خود از حقوق شهروندی محروم نشوند . رهبرا دستور فرمائید امسال سال 1388 سال عدل و انصاف باشد و همه مردم ایران از همه امکانات به تساوی برخوردار باشند همه بتوانند با هر آئین و مذهبی در کنار همدیگر با محبت و سرور و شادی زندگی نمایند . رهبرا به مسئولین امور دستور فرمائید داشتن عقیده و اظهار آن در اسلام مشکلی ندارد و اسلام بزرگتر و قوی تر از آن است که نیاز باشد با پیروان سایر مذاهب با رعب و وحشت تقلیب مذهبی شوند . رهبرا همان گونه که در تمام دنیا مسلمانان انتظار دارند وقتی در کشوری در اقلیت هستند به اعتقادات آنان احترام گذاشته شود و ایشان در مراسم و مناسک خود آزاد باشند . همانطور که اگر از هر مسلمانی پرسش شود دین او چیست با شجاعت می گوید اسلام و اگر بپرسند چرا مسلمانی با محبت به تشریح عقاید خود می پردازد پس هر کیش و آئینی نیز در کشور مقدس ایران می توانند سربلند به اظهار عقیده خود مشغول باشند و اگر اختلاف نظری هست نیاز ی نیست که به پیروان آن عقیده تهمت ها روا شود فقط بهتر است امکان بحث و گفتگو فراهم شود و این فرد تنها در ایران شما هستید که با بزرگواری و منشی اسلامی و الهی میتوانید فرمان دهید که فشار مذهبی خاتمه یابد .( آمین یا رب العالمین ). رهبرا به مسئولین بفرمائید که همگی ما در درگاه خداوند مسئول قلم و قدم خود هستیم وهیچ فردی نباید بی گناه تنها به جرم اعتقاد به آئینی دیگراز زندگی عادی محروم شود تمنا دارم دستور فرمائید به هیچ منزلی به خاطر مسلمان نبودن حمله نشود هیچ اموالی از هیچ فردی به علت اعتقاد مذهبی مصادره نشود . رهبرا در طول این سی سال حقیر بارها قصد نوشتن این نامه را داشتم اما چون جامعه بهائی قبلا دارای محفل روحانی بود تصور حقیر بر این بود که اگر هر فردی بخواهد با رهبر مملکت مکاتبه نماید مانع ارتباط صحیح محافل خواهم شد و بعد از تعطیلی تشکیلات بهائی که در اثر سوءتفاهم دادستان کل کشور ایجاد شد گروه های کوچکی از خادمین در شهر ها و محلات با اداره محترم اطلاعات و دوائر دولتی در تماس بودند و تصور حقیر باز بر این بود که اگر مکاتبه ای لازم باشد باید از طریف این خادمین باشد اما متاسفانه سوءتفاهم بجای فروکش شدت یافته و هیات های خادمین نیز تعطیل شدند و حقیر لازم دانستم مستقیم با رهبر معظم و محترم و بزرگ کشور مقدس ایران ارتباط برقرار کرده و احساسات و منویات قلبی خود را بیان نمایم . رهبرا آیا نوشتن این نامه جرم است ؟ تا جائی که حقیر میدانم نه تنها جرم نیست که خدمت است . حقیر آرزومندم روزی با حضرت عالی ملاقات کنم و از نزدیک درد دل صدها هزار بهائی را به گوش حضرت عالی برسانم نمی دانم این نامه بدست شما می رسد یا نه اما توکل به خداوند لاشریک له کرده و به سایت شما ارسال می کنم باشد که سال 1388 سال عدل و انصاف باشد ( انشاءالله ) با تقدیم بهترین اشواق قلبی آرزو مند سلامتی و طول عمر برای شما و کلیه مسئولین ایران عزیز هستم . ارادتمند شما هوشنگ فنائیان 25/12/1387
***************

هرانا؛ نامه سرگشاده هوشنگ فنائیان، شهروند بهایی به رهبر جمهوری اسلامی ایران

خبرگزاری هرانا - هوشنگ فنائیان شهروند بهایی ساکن آمل مازندران در نامه ای سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی ایران خواهان پایان دادن به آزار و اذیت شهروندان بهایی ایران شده است.
متن این نامه سرگشاده که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به قرار زیر است: انالله و انا الیه راجعون
حضرت آیت الله عظمی سید علی خامنه ای
رهبر معظم کشور جمهوری اسلامی ایران
اینجانب هوشنگ فنائیان فرزند روشن آقا ساکن آمل هستم ؛ برادران محترم اطلاعات در 12 مرداد با نامه دست نویس و مهر پست نویس وارد منزل و کارگاه پدری اینجانب شده و تمام کتب دینی و سی دها و کیس کامپیوتر و عکس های دینی را بدون حکم دادگستری با خود بردند و زمان بردن وقتی قانونان به ایشان ابلاغ می نمایم که شما حق بردن هیچ چیز را بدون حکم ندارید می گفتند ما هر چه بخواهیم می بریم .
جناب خامنه ای شما رهبر کشور اسلامی ایران هستید و من هم یک شهروند ایرانی هستم آیا به دلیل نوشتن این نامه باید منتظر عواقب دستگیری یا زندان باشم یا شما نوشته مرا به عنوان یک شهروند مورد رسیدگی قرار داده و دستور پیگیری ماموران خاطی را خواهید داد ؟
جناب خامنه ای سخن من از چند سی دی یا کتاب یا چند کیس کامپیوتر که به سرقت رفته نیست بلکه سخن من در باره دفاع از جامعه بهائیان ایران است که من هم عضوی از این جامعه تحت ظلم هستم .
حضرت آیت الله باید به رسول الله روحی و ذاتی و کینونتی له الفدا تسلیت بگویم که در کشور اسلامی به نام رسول خدا قبرستان ها را با خاک یکسان کرده اند و به نام ائمه اطهار صدها خانه را در طول سی سال نابود کرده و همین چند هفته پیش 50 خانه در ایول مازندران با لودرها و لباس شخصی های قدرت مدار نابود می گردد .
شما رهبر کشور جمهوری اسلامی ایران هستید و من یک شهروند ایرانی بهائی حضرت آیت الله تقاضا دارم دستور فرمائید ظلمی که به نام شما و به نام شرع شیعه ایجاد شده به نام اسلامی که خواهان محبت و مودت و محبت و یکدلی و یکرنگی است پایان یابد احساس قلبی من در این است که شما اعتقاد بر محبت و مودت و رعایت حقوق اقلیت ها دارید ؛ اجازه دهید این احساس تبلور عملی یابد .
من به شخصه هنوز باور ندارم که شما موافق آزار و اذیت و بیان تهمت و افترا به مردم شریف ایران باشید و من تصور نمی کنم که شما با این درک و درایت اسلامی اجازه بدهید زنان و کودکان از خانه و کاشانه خود در ایول یا سایر روستاها و شهرها آواره شوند .
زیرا قلبا اعتقاد دارم در اسلام امر به محبت و مودت و انسانیت و حفظ حرمت ها شده نه خشونت در حق نفوسی که خواهان ترقی و آبادانی ایران عزیز هستند . و اجازه دهید این به عمل درآید نه به حرف پایان یابد .
جناب خامنه ای سالهاست که من تحت ظلم و ستمی هستم که شرحش را اداره اطلاعات آما دقیقا می داند ولی زمانی که سکوت حضرت عالی را نسبت به ظلمی که در حق مظلومین و شهروندان ایرانی بهائی می شود را مشاهده می کنم تمام وجود مرا اندوهی فرا می گیرد مگر می توان تصور کرد یک یک روحانی بلند مقام جانباز راضی به حبس ؛ زجر ؛ آزار صدها هزار اقلیت دینی باشد ؟
گمان من همیشه بر این بوده است که عوامل خود سر و گروه های فشار که در داخل نظام با هم در گیر هستند جامعه بهائی را مانند مرغ عروسی و عزا به کشتن می دهند .
در این لحظه به والله احساس می کنم که ای کاش دستور می دادید مرا اعدام یا تیر باران نمایند ولی بدین واسطه جامعه بهائی ایران استخلاص خود را از این ظلم وارده بدست می آورد و اگر با کشتن شدن یک نفر احساس می کنید عوامل خود سر و لباس شخصی ها و نیروهای اطلاعاتی احساس رضایت نمی کنند دستور دهید مرا در میدان شهر آمل قطعه قطعه نمایند یا به آتش بکشند اما به نام بهائی و اجازه ندهید در حکومت اسلامی دروغ ؛ تهمت و افترائی اساس یا پایه یابد والله من همین الان حاضرم اگر در هر کجا که شما صلاح بدانید مرا به نام بهائی بخواهند سلاخی نمایند اما بگذارید این ظلم برای همیشه پایان یابد .
جناب خامنه ای سالهاست که جامعه بهائی ایران تحت آزار و اذیت و شکنجه قرار داده اند و این عمل را متاسفانه به نام اسلام انجام می دهند .
مامور محترم اطلاعات تهمت بی عفتی و بی عصمتی به زنان و دختران بهائی را در منزل من مطرح می نماید و می گوید شما بهائی هستید و ما مسلمان و طاقت دیدن یک نظر متفاوت با اسلام را در کنار خود نداریم .
انا لله و انا الیه راجعون
به شما تسلیت می گویم که در کشور اسلامی و نام اسلام و نام رسول الله و به نام ائمه اطهار تهمت بی عفتی و بی عصمتی به زنان و دختران شریف ایران می زنند که فاطمه زهرا که جانم فدای مظلومیت او باد را گریان می دانم که در زمان رسول الله به مشرکین و کفار چنین تهمتی به زنان عرب بت پرست زده نشد .
آیا مسلمانان در سایر کشورهائی که در اقلیت دینی هستند به دلیل اقلیت بودن باید مورد هتاکی و تهمت و افترای دینی قرار بگیرند ؟ چون در اقلیت هستند و پیامبری را اعتقاد دارند که اکثریت مردم آن کشور او را قبول ندارند ؟
به مولی علی علیه السلام تسلیت می گویم که از عدالت علی نسبت به بهائیان حتی نامی نمانده است که مامور اداره محترم اطلاعات سینه جلو می دهد که هر انچه بخواهم می کنم .
به مالک اشتر تسلیت می گویم که سربازان گمنام اداره اطلاعات بجای انکه خون خود را برای حفظ کشور بدهند مملکت را برای اغراض خود بدنام می کنند
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم کشور مقدس ایران در زمانی که این نامه به دست شما می رسد ( اگر برسد) نمی دانم در کدام زندان باشم و در چه شرایطی ؟ اما حتی اگر با شهادت من سخنان جامعه بهائی ایران به گوش شما و سایر مسئولین روشن ضمیر و شریف و محترم برسد افتخاری است برای من .
جناب خامنه ای آیا زنان و دختران جهان به علت تفاوت در دین یا دیدگاه اعتقادی با دین شما باید حرمت عفت و عصمت ایشان زیز سئوال برود ؟ حتی اگر کافر یا مشرک باشند ؟
حضرت آیت الله مرگ یکبار و شیون یکبار ؛ یکبار این جرات و جسارت را داشته باشید یا بگوئید بهائیان و سایر اقلیت های دینی تماما انسان هستند و دارای حق و حقوق شهروندی یا اگر لازم می دانید بیائید اجازه دهید چند داشمند مسلمان با چند بهائی مطلع و آگاه در صدا و سیما مناظره نمایند تا ثابت شود که بهائیان هم انسان هستند و دارای حقوق شهروندی ؛ و اگر این دانشمندان بزعم خود مردم را قانع کردند که بهائی یا سایر اقلیت های دینی به علت تفاوت اعتقادی نباید از حقوق شهروندی برخوردار باشند و مردم هم قبول کردند مردم خود از بهائیان و سایر اقلیت ها فاصله خواهند گرفت و دیگر نیازی به اذیت و ازار و زندان و مصادره اموال و تخریب منازل و اخراج از دانشگاه و ایجاد فشارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهتگی و حقوقی نخواهد بود .
حضرت آیت الله بیائید برای یک بار در یک کشور اسلامی این دستور را صادر نمائید که هیچ رسانه ای حق زدن تهمت و افترا به هیچ فرد یا جامعه ای را ندارند و اگر تهمت یا افترا یا دروغی مطرح شد آن فرد یا جامعه این حق را دارد که جواب بدهد و جوابیه انان هم منتشر گردد .
حضرت آیت الله باید به شما تسلیت فراوان بگویم که در کشور اسلامی می گویند اقلیت های غیر رسمی حق ادامه تحصیل در دانشگاه را ندارند و می دانم شما با این امر قلبا مخالفید ؛ شاید صلاح و مصلحت سیاسی بزعم سیاستمداران دین ستیز در سکوت شما باشد اما آیا این سکوت به بهای دین و حق و حقوقی نیست که بر دوش شما خواهد بود که باید در ملکوت جوابگوی رسول الله باشید .
حضرت آیت الله شما یک مرجع تقلید و یک روحانی محترم و مطلع هستید ؛ آیا شرعا و قانونا و اخلاقا اجازه می دهید به نام اسلام و به نام روحانیت و به نام حکومت شیعه علی به عده ای که از لحاظ اعتقادی با شما نظری متفاوت دارند ظلم روا شود ؟
اگر می دانید حقی نزد شماست نیاز به زندان بردن و فشار آوردن نیست بلکه راه گفتمان دو طرفه است .
حضرت آیت الله بدانید جامعه بهائی در سیاست دخالت نمی کند اهل خشونت و حمل سلاح نیست اهل فساد و بی عفتی و بی عصمتی نیست و هدفی و آرزویئ جز سرافرازی و آبادانی ایران عزیز ندارد .
اگر خلاف این مسائل را به شما می گویند اجازه دهید چند بفر بهائی واقعی ( نه ساخته و پرداخته اداره اطلاعات ) در نزد شما حاضر شده و حقیقت مطلب را بعد از شنیدن سخنان دو طرف قضاوت فرمائید
جناب خامنه ای می گویند بهائیان جاسوس اسرائیل هستند
بعد می گویند بهائیان برای اسرائیل پول می فرستند
حضرت آیت الله جاسوس باید دستمزد بگیرد نه آنکه جاسوسی نماید و پول هم بدهد
حضرت آیت الله مکه مکرمه امروز در در یک حکومت سنی وهابی است آیا شیعیان به دلیل عشق به اماکن دینی خود در عربستان جاسوس دولت سعودی هستند ؟
جناب خامنه ای کربلا مدفن سیدالشهدا روحی و ذاتی لتربته الفدا در عراق است آی شیعیان جهان در زمان صدام همگی جاسوس صدام بوده اند که برای ضریح مقدس هزینه می کردند ؟
حضرت آیت الله عظمی خامنه ای من یک شهروند ایرانی هستم و یک بهائی ؛ این نامه را شخصا برای شما می نویسم و تمام مسئولیت آنرا به عهده می گیرم ؛ تا جائی که می دانم در قانون نوشتن نامه برای رهبر یک کشور جرم نیست ؛ اخلال در امنیت ملی نیست ؛ تبلیغ بر علیه نظام نیست بلکه دال بر این آزادی و این اجازه هست که یک شهروند ایرانی حتی اگر بهائی هم باشد می تواند رنج و ظلم وارده را با رهبر کشورش در میان بگذارد .
شاید بفرمائید چرا برای شما مستقیم ارسال نکرده ام و در اینترنت منتشر کرده ام ؟
باید جواب عرض کنم که در طول سی سال گذشته دهها هزار نامه ارسال شده و جوابی نیامده است .
اما قلب من گواهی می دهد که شاید اینبار شما هم بخواهید با یک شهروند ایرانی هر چند اقلیت غیر رسمی مکاتبه انسانی و دو طرفه داشته باشید (انشاءالله )
شاید شما احساس نمائید من یک گمراه هستم و نیاز مند هدایت .
برای هدایت من زندان نیاز نیست .
برای هدایت من اخراج فرزندانم از دانشگاه نیاز نیست .
برای هدایت من حمله و یورش به منزل نیاز نیست .
بیائید اگر حقی نزدتان هست بنویسید من هم در حد توان و سوادم جواب شما را خواهم داد .
اگر صلاح می دانید حاضر به مناظره با شخص شما در صدا و سیما هم هستم .
در خاتمه از شما و از سازمان های امنیتی و اطلاعاتی که اجازه آغاز این مکاتبه انسانی دو طرفه را در آینده می دهید سپاسگزارم
و از اینکه بجای زندان و بازجوئی های نیمه شب و حمله و یورش به خانه هراسی باشد منتظر یک گفتگوی دو طرفه بین دو شهروند ایرانی با دو اعتقاد مختلف هستم
شهروند ایرانی بهائی
هوشنگ فنائیان 13 مرداد ماه 1389
 *********************

نامه سرگشاده هوشنگ فنائیان به جامعه روحانیت روشن ضمیر واندیشمند و فرهیخته ایران زمین

نامه سرگشاده هوشنگ فنائیان به جامعه روحانیت روشن ضمیر واندیشمند و فرهیخته ایران زمین
(خدمت جامعه روحانیت روشن ضمیر و اندیشمند و فرهیخته ایران زمین)
اگربخواهیم جامعه روحانی حقیقی رابرای جهانیان تعریف کنیم :
آیا ازعبا و عمامه و نعلین می گوئیم؟
آیا از درس و وعظ و منبر می گوئیم ؟
آیا ازخطبه عقد و ازدواج و طلاق می گوئیم؟
یا از عرفان نظری و عملی و اخلاق الهی و تخلق به صفات ربانی و وحدت نظر وعمل و شجاعت و جسارت و جرات و روح الهی و…. که با مشاهده آن می توان اسلام را به همگان نشان داد ؟
چگونه می توانیم روحانی و جامعه روحانیت را آنگونه که باید باشد اول برای خود روحانی واز دل و قلب یک روحانی استخراج کرد؟ ودرک کرد؟ و به جهانیان عملاء نشان داد ؟
اگرروح انسانی و روح ایمانی راازاین لباس انفکاک نمائیم چه باقی میماند؟
علماء در جوامع دینی چه مقامی دارند؟
ومردم جهان چه انتظاری ازاین مقامات روحانی بلند پایه می توانند داشته باشند؟
درقرآن اطاعت کسانی که در دین راسخ هستند را تاکیدفرموده است اما واقعاء چه کسانی دردین خدا راسخ هستند؟
آیا دراسلام یا مسیحیت یا یهود علما افرادی هستند که خونشان پر رنگ تر است؟
آیا بواسطه لباس و مقامشان از مقام انسانی یک قدم بالاترهستند؟
یا افرادی هستند که بخاطر انتخابشان مسئولیت سنگینی بر دوش دارند؟
یک پزشک با جان یک بیمار مواجه است .
یک روحانی و عالم دینی با روح یک ملت مواجه است .
من یک شهروند ایرانی هستم یک شهروند بهائی ایرانی.
یک اقلیت غیر رسمی ؛ اما یک انسان با کلیه حقوق شهروندی.
اما حقوقی که از آن میگویم حقوقی نیست که دولت یا مجلس بخواهد به فردی بدهد یا ندهد.
حقوقی که ازجانب خداوند در ذات و فطرت انسان به بشر هدیه داده شده است.
اما امروز شاهدیم در کشور مقدس ایران که به نام اسلام وبه نام لباس مقدس روحانیت حکومتی ایجاد شده این هدیه الهی از صدها هزار نفر سلب شده است.
و متاسفانه شاهد سکوت عمیق وطولانی شماعلما و جامعه روشن ضمیر واندیشمند روحانیت هستیم.
شما ای بزرگان دین شما که مقام مرجعیت وتخصص دردین و احکام و تعالیم الهی برای خود بعد ازسالها تلاش و
کوشش و ممارست قائل هستید آیا در کنار خود مشاهده نمی فرمائید که زندانی ساخته شده و جمعی (بی گناه) سالها
در فشار های متعدد مبتلا هستند.
شما در بالای منبر چه می گوئید ؟
و برای که می گوئید ؟
و از که می گوئید ؟
از اخلاق ؟ از اجرای تعالیم و احکام ؟ از رسول و ائمه و رعایت دین توسط مردم ؟
آیا مسئولیت شما در کلاس درس و وعظ و سخنرانی و بالای منبر به پایان می رسد ؟
اگر خدای نکرده مسلمانانی بی گناه و مظلوم در کشوری غربی یا شرقی به حرمتشان اهانتی گردد آیا سکوت را جایز می دانید ؟ تا این هتک حرمت ادامه یابد ؟
اگر قبرستان گروهی از شیعیان بدست تعدادی جاهل و نادان یا خودسر در کشوری تخریب گردد سکوت را جایز می دانید تا باقی قبرستانها هم نابود گردد ؟
اگر از ادامه تحصیل تعدادی از مسلمانان جلوگیری نمایند که چرا ؟ که اینان به علت مسلمانی حق تحصیل ندارند آیا در منبر و کلاس درس سکوت اختیار می کنید ؟
اگر دهها خانه مسلمانان با لودرهای بی دینان با خاک یکسان شود فریاد وادینا بلند نخواهید کرد ؟
اگر به حرمت و عفت و عصمت زنان و دختران مسلمان حتی در گفتار و نوشتار هم تجاوزی صورت گیرد آیا سکوت می نمائید تا این رفتار کثیف و غیر انسانی ادامه یابد ؟
حال چه شده که هموطن شما مجبور گشته از شما سئوال نماید و بقول علمای شیعه واجب الجواب است که شما در ظلم وارده به بهائیان و سایر مظلومین چرا ساکتید ؟
در این زمان نه جای اثبات دین است نه نیاز به آن ؛ که اساس تمام ادیان الهی یکیست و بنا به اراده الهی و مقتضای زمان دستان خداوند باز و خدا قادر است هر که را صلاح بداند در هر زمان که بخواهد برای هدایت بشر مبعوث فرماید و رسول خود مقرر سازد.
در این زمان خاص سئوال از شما روحانیت روشن ضمیر و آگاه دارم که اگر صدها هزار اقلیت غیر رسمی و شاید هزاران نفر بت پرست ؛ کافر ؛ مشرک ولی انسان در کشورشما بخواهد از حقوقشان و حق زندگی خودشان جویا شود شما چه پاسخی می دهید ؟
و پاسخ شما با پاسخ رسول خدا و ائمه اطهار هماهنگی دارد ؟
رسول خدا در زمان غلبه بر غیر مسلمانان چه رفتاری داشت و ما امروز شاهد چه رفتاری هستیم ؟
بر بالای منبر می روید که چه شود ؟
که مردم هدایت شوند ؟
که به صراط مستقیم دلالت کنید ؟ و حساب و کتاب قیامت را تذکر دهید ؟
به فضائل دعوت نمائید ؟ یا از بهشت و دوزخ می گوئید ؟ و چگونه ؟
تنها با گفتاری شیرین ؟ در حالی که برادر و خواهر همنوع شما به اتهاماتی واهی و دروغین متهم می گردد و اجازه احقاق حقوق شهروندی به او داده نمی شود تا از خود کوچکترین دفاعی نماید که دفاع او را اهانت به اسلام و تبلیغ بر علیه نظام و اخلال در امنیت ملی می دانند اما اهانت به او را در جهت حفظ کشور می دانند و ضروری و واجب می شمرند ؛ و شرایطی را بوجود می آورند که آبروی ایران و اسلام در انظار جهانیان به چالش کشیده شود .
در رسانه های کشور که به نام اسلام و به نام حفظ جامعه روحانیت قلم می زنند متاسفانه تهمت و دروغ و افترا به همه اقشار مردم جریان و سریان یافته و شما چرا ساکتید ؟
آیا مقتضای لباس و مقام و شان و منزلت شما در این سکوت است ؟
از سیاسیون باید انتظار انسانی داشت اما آنان خود را به هزاران بهانه توجیه می کنند که مصلحت و سیاست اقتضا می کند که برخی بی گناه کشته شوند برخی مظلومانه زندانی شوند و هزاران خانه هم تخریب گردد و به دهها قبرستان وحشیانه حمله شود و بسیاری از ادامه تحصیل بی دلیل محروم گردند و برخی تحت فشارهای غیر انسانی قرار گیرند که چه ؟ تا سیاست های ایشان دوام و بقا یابد ؟
آیا شما با توجیه ایشان موافق هستید ؟
مسلم می دانم اگر به نام دین و به نام رسول خدا اعتقاد قلبی و عملی داشته باشید با ظلم و تجاوز و هتک حرمت و تهمت و افترا و دروغ مخالف خواهید بود .
اما فقط بگوئید اگر این سکوت دلیل رضایت نیست دلیل چیست ؟
در طول تاریخ ادیان , حرکت ادیان به جلو به واسطه روحانیت روشن ضمیر و واقع بین بوده است که هرگز از ظالم ترس به خود راه نداده است و به فرموده قرآن و رسولش به گفته ها گوش فرا می دهد ؛ تعمق می کند؛ تفکر می کند ؛ تفحص می کند ؛ کاوش و کنکاش می کند تا حقیقت آشکار شود و به ملتی آسیب نرسد .
آیا حسین (ع) سیدالشهدا روحی و ذاتی لتربته الفدا در زمان شهادت از تعداد کثیر دشمن و تعداد قلیل دوستان آگاه نبود ؟
یا خبر از شهادت خود و جمع یارانش نداشت ؟
آیا ترس از شهادت علی اکبر یا علی اصغر داشت ؟
یا نگران دین رسول خدا بود که به دست آن نفس مقدس امانت بود ؟
حال نیزدین رسول خدا دست تعدادی از علمای متفکر و اندیشمند امانت است .
و اجحاف و ظلم و فشار به گروهی بی گناه در کنار شما خیانت در این امانت نیست ؟
البته امروز تنها بهائیان بی گناه دچار این جریانات دین ستیز و خود سر نیستند که شاید دولت با توان اطلاعاتی و انتظامی هم توان مقابله با آنان را یا ندارد یا نمی خواهد داشته باشد .
امروز میلیونها مردم از شما انتظار دارند شرایطی را فراهم آورید تا همه با هم از هر قوم و قلبیه و دین و مذهب بتوانیم در جهت آبادانی و سرافرازی ایران هم قدم و همراه شویم .
شاید این فرصتی مغتم برای شما بزرگان دین در این ایام تاریخ ساز باشد که با تاکید و تائید حقوق شهروندی جمیع مردم ایران از هر دین و مذهب و قوم و قبیله در برابر امتحان الهی سر بلند و سرافراز گردید .
آیا با شجاعتی که رسول خدا و ائمه برای این لباس مقدس یادگار گذاشته اند بر بالای منبر و کلاس درس حاضر خواهید شد ؟ و یا سر در گریبان فرو برده و به مجلس درس یا بالای منبر تشریف برده و به چپ و راست هم نگاهی می کنید تا مبادا به شما این تهمت وارد شود که خدای نکرده شما هم اهل تحقیق و تفکر و جویای حقیقت هستید ؟ چرا که برخی هر چند قلیل می گویند که تحقیق و تفکر و تحری حقیقت و انتخاب اندیشه جرم است ؟.
در خاتمه از کلیه علما و روحانیان متفکر و اندیشمند و روشن ضمیر و اگاه پوزش می خواهم ؛ خدای نکرده در این چند سطر نه قصد اهانت به ساحت رفیع روحانی را دارم نه ادعای فضل و کمال نه قصد سیاسی یا تجاوز از قانون مدنی کشور بلکه با مسئولت شخصی این مطالب را منتشر می سازم به این امید که باشند دانشمندانی که به درد دل یک شهروند بهائی ایرانی گوش فرا داده اگر در هر کلام و نقطه ای از عرایض اشکالی مشاهده می فرمایند اول با بزرگی خود حقیر را بخشیده و بعد باب گفتمانی انسانی و بدون هراس را ایجاد نمایند
در پایان مجدد بر شما سلام و درود می فرستم که اگر سلام واجب است جواب سلام واجب تر است .
هوشنگ فنائیان
شهروند ایرانی بهائی از شهرستان آمل مازندران

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد

طلوعی دیگر ؛ تاریخچه کوتاه دیانت بابی و بهائی قسمت 1

نامه جامعه بهائی به آیت الله صادق لاریجانی

 
ساخت سال 1388 نشریه اینترنتی ای بهاء.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده