مترجم-translate

صفحات

۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

مسالۀ حقوق بشر و زایش و تبلور فرهنگ حقوق بشری در ایران

مسالۀ حقوق بشر و زایش و تبلور فرهنگ حقوق بشری در ایران
بخش یکم
کاویان صادق زاده میلانی
در اواخر ماه اکتبر 2010 در دانشگاه مریلند کنفرانسی در مسالۀ حقوق بشر و فرهنگ ایران تحت اِشراف دکتر احمد کریمی حکاک و دکتر منصور فرهنگ برقرار خواهد شد که در آن تعداد زیادی از دانشگاهیان، شخصیتهای رسانه ای و فعالان حقوق بشر حاضر خواهند بود. هدف این همایش بحث و تبادل نظر در مسائل مربوط به حقوق بشر و فرهنگ ایران است.
بحث و گفت و شنود مستمر از همۀ دیدگاهها و خاستگاههای فکری و تئوریک لازمۀ قدمهای بعدی در مسالۀ حقوق بشر ایران است. البته هیچ احدی همه ابعاد را به گونۀ انحصاری در دست ندارد و این حرکت نیازمند کار گروهی است. کنفرانس دانشگاه مریلند در مسالۀ حقوق بشر و دموکراسی و ساختار مدنی حرکت خوب و جذابی در این راستا است. از جملۀ شرکت کنندگان عبدالکریم لاهیجی و شیرین عبادی و مهرانگیز کار و مهرداد مشایخی و علی بنوعزیزی را می توان نام برد و احتمال حضور سیمین بهبهانی نیز به این نشست بُعد فرهنگی دیگری می افزاید.
در این سری مقاله ها در آغاز به مسالۀ حقوق بشر و رابطۀ آن با فرهنگ ایرانی و سپس به بحث نسبی بودن یا جهانی بودن اخلاق حقوق بشری می پردازم. معضل حقوق بشری ایران شامل آسیب شناسی و درمان جویی است. برخی اصول حقوق بشری در فرهنگ ایران جا افتاده و در سطح اندیشۀ عمومی و هویت ملّی ایرانیان نهادینه شده است. یک نمونۀ شناخته شده آن مانند کلام شیخ اجل سعدی که فرمودۀ او را همه تکرار کرده اند و گفته اند و نوشته اند و خوانده ایم که:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند…
همۀ ایرانیان البته به این بیان سعدی می بالند و این تعلیم شیخ اجل که همه می دانیم بر سر در ِ سازمان ملل متحد نیز قرار گرفته آن چیزی است که بر زبان ما است و تاثیر آن بر شکل گیری هویت ملّی و خودآگاهی حقوق بشری ما ایرانیان قابل انکار نیست.
از سوی دیگر شیخ اجل بیانات دیگری نیز دارد که آنها نیز به مقولۀ فرهنگی جزوی از بار فرهنگی ما ایرانیان است و گرچه بر ذهن و اندیشۀ ما ایرانیان تاثیر زیادی داشته و در شکل دادن ساختارهای اجتماعی موثر بوده ولی توجه به آنها نمی شود. به بیت زیر توجه کنید که می گوید:
اگر آب چاه نصرانی نه پاک است
جهود مرده میشوری، چه باک است
این بیان گرچه بر زبان ایرانیان نمی اید و زیب مقاله ها و پژوهشهای حقوق بشری نمی شود و خلاصه ورد ِ زبان نیست ولی در ضمیر ناخودآگاه اثر و رد پایی دارد. اینکه سعدی به گونه ای نه چندان نهان آب چاه شخص مسیحی را ناپاک می شمرد و آن را برای خوردن و آشامیدن مردم (مسلمان) شایسته نمی داند ولی برای شستن بدن یهودی مُرده بی اشکال می داند جلوه ای از تناقض ذهن ایرانی را در بر دارد. با توجه به استیلا و غلبۀ گلستان سعدی بر زبان فارسی و جا افتادن آموزه های اخلاقی و اجتماعی سعدی در کنه و در تار و پود هویت اخلاقی ما ایرانیان چنین آموزه هایی را باید ردیابی و شناسایی کرد و در جست و جوی تاثیر آنها بر رفتار و کردار ایرانیان بود. نمونۀ دیگری را از مقدمۀ بی نظیر و مثیل همان گلستان سعدی مطرح کنم:
ای کریمی کز خزانۀ غیب
گبر و ترسا وظیفه  خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمن این نظر داری
معنی این شعر نیز خیلی دور از ضمیر ناخودآگاه (و شاید هم خودآگاه) ما ایرانیان نیست که بالاخره دوست و دشمنی داریم، که لابد همه دارند ولی در مورد ما ایرانیان این دوستی و دشمنی بر مبنای باورهای دینی ارائه می شود. دوستان خدا مسلمانان هستند و دشمنان خداوند گبر و ترسا. سعدی اینجا با «بنی آدم اعضای یک پیکرند» فاصله می گیرد. البته خداوند روزی رسان همگان از دوست و دشمن است ولی این از ساختار ذهنی ما دور نیست که دوست مسلمان و دشمن گبر و ترسا ترسیم شده است.
این چنین است که معضل حقوق بشری ما ایرانیان با ادبیات و فرهنگ ما گِرِه خورده و پیوند یافته است. البته که منظور من نفی ارزش ادبی و فرهنگی و تعلیمهای مهم و ارزنده شیخ اجل نیست. تناقض بین مقوله هایی که سعدی در آنها حقوق بشر و برابری را تعلیم می دهد و نمونه هایی از آموزه های متناقض او را باید در نظر داشت. این نکته شایستۀ دقت است که برخی تعصب ها و ضد ارزشها و موارد مغایر با حقوق بشر در ضمیر ناخودآگاه ما ایرانیان جا گرفته و از فرهنگ غالب نشات می گیرد. این برآورد هویت بعضا ً متناقض حقوق بشری ایرانیان را نیز توجیه می کند و باید آن را در آسیب شناسی و درمان جویی حقوق بشری در نظر داشت.
پرسشی که در حال حاضر در پیش روی ما است این است که مرجع بشر در استخراج حقوق بشر از کدامین منبع و برپایۀ کدامین استدلال است؟ آیا حقوق بشر جهانی است یا منطقه ای، گلوبال یا لوکال؟ آیا سنت و باورهای مردم یک منطقه تعیین کنندۀ حقوق بشر در یک منطقه یا روستا یا کشور است؟ یا معنی و عملکرد حقوق بشر باید جهانی باشد و از مرجعی جهانی مانند سازمان ملل متحد براید و در آنجا تعیین و معرفی شود. رابطۀ حقوق بشر با توسعه چیست و آیا فشار بر کشورهای در حال توسعه برای اجرای حقوق بشر فشاری منطقی و متعارف است؟ برای مثال در جریان ارزیابی و نقد حقوق بشر در یک کشور باید پرسید که آیا مثلا راهسازی ارزش و اولویت بیشتری دارد یا داشتن پلیسی تعلیم دیده برای رعایت حقوق بشر؟( با فرض اینکه کشورهای در حال توسعه با کاستی بودجه روبرو هستند)
در چند روز اینده از کنفرانس وبلاگهایی خواهم نوشت و با نوشتن برخی متون به استقبال کنفرانس و نشست می رویم.
ایام به کام
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرات شما سبب بهتر شدن محتوای وبلاگ و یادگیری بیشتر نویسندگان آن خواهد شد

طلوعی دیگر ؛ تاریخچه کوتاه دیانت بابی و بهائی قسمت 1

نامه جامعه بهائی به آیت الله صادق لاریجانی

 
ساخت سال 1388 نشریه اینترنتی ای بهاء.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده